loading...
دریای همیشه پارس
فرزند کوروش بازدید : 168 پنجشنبه 30 تیر 1390 نظرات (0)
در آخرين ماه تابستان 129 پيش از ميلاد و طبق بعضي از تاريخها، نهم سپتامبر، فرهاد دوم شاه اشكاني در جنگي كه با سلوكيها در سوريه كرد، براي هميشه وارثان اسكندر مقدوني را از آسيا بيرون راند و شكست ايران از ارتش اسكندر تلافي شد.

در اين جنگ 17 هزار سلوكي كشته و 12 هزار و هفتصد تن اسير شدند و اين اسراء هرگز آزاد نشدند.


علت پيروزي اسكندر مقدوني بر هخامنشيان اين بود كه در نخستين جنگ ، شاه هخامنشي – داريوش سوم – عمدتا از سربازان مزدور خارجي استفاده كرده بود.

درسي كه جهان از اين جنگ گرفت اين بود كه در جنگهاي دفاعي، بايد صرفا از سربازان داخلي استفاده شود كه بدانند شكست آنها برابر است با تصرف وطنشان توسط بيگانه و بنابراين، تا آخرين نفس پايداري خواهند كرد. از آن پس دولتها از سرباز مزدور تنها براي تعرض به ساير سرزمينها استفاده كردند تا دست اين سربازان براي غارت باز باشد و به طمع غنيمت بهتر بجنگند.
فرزند کوروش بازدید : 168 پنجشنبه 30 تیر 1390 نظرات (0)
شاخه های دودمان اشکانی بطوریکه از مطالعه تاریخ کهن بر میاید اشکانیان افزون بر ایران در برون از مرزهای ایران نیز شاخه هایشان حکومت میکردند. اشکانیان تا زمان نهضت هونها تا سده5میلادی باقی ماندندو در برابر اتیلا عقب نشستندسپس بخشی از دست نشاندگان پادشاهان اشکانی در قفقازوکنار دریای بالتیک نهاده شدند.
دودمان اشکانی به چهار شعبه بخش میشوند:
1.در ایران پادشاهی میکردند.
2.در ارمنستان پادشاهی میکردند
3.از باختر تا هند پادشاهی میکردند
4.کشورهای شمالی از اسیای میانه تا کوههای قفقاز

ارمنستان
ارمنی ها تبار خود را به فردی به نام(هایکا) نسبت میدهند. وی در اغاز در بین النهرین زندگی میکردو سپس با کسان خود به ارمنستان امروزی امد. یکی از بازماندگان هایکا (ارام)نام داشت.او سرزمین ارمنستان را به دو بخش کوچک و بزرگ تقسیم کرد.گویند نام ارمن برگرفته از (ارمناک) پسر هایکا میباشد. درسده6پیش ازمیلاد (تیگران)که از نوادگان هایکا بود ارمنستان را از دست همسایگان رهانید ولی پس از ان دیری نپایید که ارمنستان بخشی از دولت پارس شد.
پیش از انکه ارمنی ها در این مکان مسکن گزینند مردمی زندگی میکردند که (ارارات)نام داشتند. ارمنی ها در اوایل6به ارمنستان کنونی امدند.
در لشکرکشی هوخشتره شاه ماد ارمنستان بخشی از دولت ماد گردید ودر زمان کورش بخشی از هخامنشیان شدو در زمان اسکندر بخشی از قلمرو اسکندر شد.ارمنی ها هنگامی که انتیوخوس پادشاه سلوکیان از روم شکست خورد زمان را غنیمت شمردند و مستقل شدند دو تن از فرمانروایان ارمنستان 1.ارتاسیس 2.زاریادرس که ارمنستان را بین خود تقسیم کردند. در زمان مهرداد اول ارمنستان بر علیه سلوکیه شورید و شاهزاده یی به نام وال ارشک به پشتیبانی مهرداد بر تخت ارمنستان نشست(147-127). در زمان او حدود ارمنستان از کوههای قفقاز تا نصیبین امتداد یافت.

بعدا ادامه خواهم داد عزیزان من هدفم یاداوری تاریخ ارمنستان نیست بلکه تاریخ اشکانیان است.
فرزند کوروش بازدید : 176 یکشنبه 26 تیر 1390 نظرات (1)
کانون پژوهشهای ایران باستان در دانشگاه لندن اعلام کرد بقایای قدیمی ترین اسب خزری که به دلیل شهرت در میان خاندانهای سلطنتی به "اسب پادشاه" نیز شهرت دارد در شمال ایران کشف شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، این بقایا که بیش از سه هزار سال قدمت دارند در منطقه ای از شمال ایران به نام "گوهر تپه" یافته شده اند. در زمانهای قدیم، مقامات سلطنتی معمولا این گونه اسبها را برای راندن در میان میدانهای مبارزه و یا راندن ارابه ها به کار می گرفتند، این گونه از اسبها قدیمی ترین گونه شناخته شده از اسبها به شمار می روند که هنوز در جهان در حال پرسه زدن هستند.

با بالاتر رفتن سن گوهر تپه تاریخچه مصور این اسبهای زیبا به بیش از سه هزار سال پیش باز می گردد. برخی از کشفیات این منطقه سنی بیش از 12 هزار سال دارند اما باستان شناسان باور دارند بقایای جدید نشان می دهند این اسب در اواخر عصر برنز زندگی می کرده است.

"علی مهفروزی" رئیس تیم باستان شناسی در گوهر تپه می گوید با توجه به شکل، حالت و ابعاد بقایای کشف شده از اسب، اکنون می دانیم که قدیمی ترین نژاد از اسبهای خزر را در اختیار داریم. باید به تحقیقات خود ادامه دهیم تا به خاک دست نخورده ای که با قدیمی ترین زمانی که انسانها این منطقه را تصرف کرده اند، در ارتباط است دست بیابیم.

دفن کردن اسبها در کنار انسانها در این منطقه یکی از نکات جالب توجه است که در عین حال در دوران باستان امری رایج به شمار می رفته و نشان می دهد اسبها در آن زمان تا چه اندازه ارزشمند بوده اند.

بر اساس گزارش دیسکاوری، اسبهای خزر از اسبهای مدرن کوچکتر بوده و ابعاد بدن آنها 3/2 ابعاد بدن اسبهای امروزی است اما به گفته "لوئیس فیروز" فردی که احیای گونه خزر را به وی نسبت می دهند، اسبهای خزر جاندارانی مهربان، باهوش و همراه هستند.

این اسبها استخوانهای باریکی داشته، قد کوتاهند و از چشمهای بزرگ، گوشهای کوتاه و پوزه کوچک برخوردارند. این اسبها بسیار سریع بوده و به شکل شگفت انگیزی قدرتمندند.
فرزند کوروش بازدید : 213 یکشنبه 26 تیر 1390 نظرات (0)
حدود 70 سال پیش، در سال 1312/1933م، در جریان كاوشهای موسسه شرقشناسی دانشگاه شیكاگو به سرپرستی «ارنست هرتسفلد» ایرانشناس، مجموعهای از گل نوشتهها در باروی شمال شرقی تخت جمشید به دست آمد.

حقوق زنان سه برابر مردان در زمان هخامنشی

این مجموعه كه مشتمل بر حدود 30هزار لوح بود، متعلق به سالهای 509 تا 494 ق.م است و به خط میخی ایلامی نوشته شده است. چهار سال بعد، این مجموعه برای مطالعه به طور امانی به دانشگاه شیكاگو سپرده شد.از آن زمان تاكنون، بخشی از نتایج مطالعات محققان این دانشگاه منتشر شده است.

سال گذشته، در بهار 1383، دكتر «گیل استاین»، مدیر موسسه شرقشناسی دانشگاه شیكاگو، 300 گل نوشته از متنهای ترجمه شده باروی تخت جمشید را از سوی دانشگاه شیكاگو در جعبههای ضد اسید و ضد رطوبت به ایران بازگرداند.

این اسناد كه دارای ارزش فرهنگی بسیاری است و بخشی از پیشینه فرهنگی ایرانیان را بازگو میكند، تاكنون در انبار موزه ملی نگهداری میشد. اما پس از دستهبندی و تهیه شناسنامه انگلیسی و فارسی، برای نخستین بار نمایشگاهی از این الواح در موزه ملی تا پایان خرداد ماه برپا شده است.

نمایش این تعداد الواح كه از نظر موضوعی نیز دستهبندی شدهاند، تاكنون در جهان بیسابقه بوده است. اما از این الواح چه اطلاعاتی به دست میآید؟
«شاهرخ رزمجو»، سرپرست مركز مطالعات هخامنشی موزه ملی، توضیح میدهد: «بیش از 30 ملت در قلمرو ایران هخامنشی جای داشتند.

مرزهای ایران از یك سو، از هند تا یوگسلاوی و بلغارستان در اروپا و از سوی دیگر، از مصر و اتیوپی و لیبی در آفریقا تا مرزهای چین و دشتهای سیبری گسترده بود. اداره چنین قلمرو بزرگی در 2500 سال پیش نیاز به نظم و انضباط و سازماندهی اداری بسیار دقیقی داشت و هخامنشیان توانستند به كمك سازماندهی بینظیر خود، نزدیك به دو قرن این امپراتوری را به خوبی اداره كنند.

اسناد اداری هخامنشیان بیشتر به خط و زبان ایلامی روی گل نوشته میشد. در كنار آن، از خط و زبانهای دیگری مانند آرامی هم استفاده میشد كه بیشتر با جوهر روی پوست و چرم و لوح نوشته میشد. الواح ایلامی به نمایش درآمده نمونهای است از اسناد اداری هخامنشی كه شامل پرداخت مواد خوراكی برای موارد گوناگون از طرف دولت است.

«تعدادی هم رسیدهایی است كه در ازای دریافت كالا یا مواد غذایی داده میشد. چون هنوز پول و سكه به طور گسترده استفاده نمیشد. در آن زمان، تازه داریوش سیستم پولی را به وجود آورده بود و هنوز سیستم تبادلی بیشتر از طریق مواد غذایی انجام میشد.

تعدادی از متنها محتوی پرداختهای دینی است. این گونه متنها نشان میدهند كه روحانیان ایرانی و ایلامی برای نذر به خدایان یا مراسم مذهبی خود مواجبی از دولت دریافت میكردند و جالب این كه هر كدام از ایرانیان یا ایلامیان میتوانستند مواجب خدایان را دریافت كنند و برای خدای دیگری به مصرف برسانند.

یعنی همكاری بسیار نزدیكی میان دینها بود. در بعضی متنها آمده كه كالایی كه برای یك خدا داده میشد، بعد از اجرای مراسم به كارگران تحویل داده میشد تا آن را مصرف كنند. همین متنهای پرداختهای دینی میتواند اطلاعاتی از قبیل خدایان مورد پرستش یا مراسم مذهبی مردمان آن روز به ما بدهد.

مثلا از متنها در مییابیم كه مراسمی به نام «لن» وجود داشته است. چگونگی این مراسم مذهبی را دقیقا نمیدانیم اما ظاهرا مشابه مراسم مسح مسیحیان بوده است. نام خدایانی چون اهورامزدا، میترا، نریوسنگ و سپندارمد هم در این الواح به چشم میخورد و قدمت پرستش این خدایان را نشان می دهد.

نكته جالب دیگر این كه از ایزدبانو آناهیتا با همه قدمت و جایگاهی كه در افكار ایرانیان داشته نامی برده نشده اما پرداختهایی برای آب، رود و كوه مقدس وجود دارد كه شاید با این ایزد بانو بیارتباط نباشد.

بنابر توضیحات شاهرخ رزمجو، آن چه در این نمایشگاه بسیار مهم است، اثر مهری است روی یكی از این گل نوشتهها كه كهنترین اثر مهر هخامنشی در جهان محسوب میشود. این اثر مهر متعلق به سال 500 ق.م یا سال بیست و دوم داریوش است و خود مهر متعلق به كورش اول، پدربزرگ كورش بزرگ، یعنی مربوط به سده هفتم پیش از میلاد است.

این مهر نقش سواری است نیزه به دست و پیادهای كه نیزهای از میان بدنش رد شده و كمان شكستهای در دست دارد. كورش اول در این مهر خود را چنین معرفی میكند: «كورش، پسر چیش پش، پادشاه شهر انشان». یعنی در زمان داریوش هنوز از مهرهای خیلی قدیمی، مربوط به پادشاه چند نسل قبل استفاده میشده است.

این مهر از نوع استامپی، مشابه مهرهای امروزی است. علاوه بر مهرهای استامپی، در این نمایشگاه گونه دیگر مهر نیز به نمایش درآمده به نام مهرهای سیلندری. این مهرها با غلتاندن آنها بر روی گل میتوانسته بینهایت شكل ایجاد كند.كاربرد مهرها همانند امروز برای رسمیت بخشیدن به اسناد بوده است.

در این نمایشگاه، یك نمونه قلم نگارش خط میخی نیز به نمایش درآمده است. این قلم به تازگی از حفاریهای دكتر اسماعیل یغمایی در «تل بندو» در فارس پیدا شده و ظاهرا برای نوشتن خط پروتو ایلامی (= ایلامی متقدم) بوده است نه خط میخی فارسی باستان. اما به هر حال، بهترین نمونهای است كه از یك قلم كتابت قدیمی در دست است.

رزمجو در مورد الواح گروههای دیگر میگوید: «سایر گروههای به نمایش درآمده، شامل مواجب مادران، مواجب سفر، مواجب حیوانات، مواجب كارگران و متنهای محاسبات است.»

سپس در مورد هر گروه توضیحاتی بدین شرح ارایه میدهد: «مادرانی كه ظاهرا كارمند دولت بودند و در شهرهای فارس، یعنی پارس قدیم، كار میكردند (چون این متنها همگی مربوط به ناحیه مذكور است)، از طرف دولت حق اولاد یا مواجب ویژهای دریافت میكردند.

بررسی حقوق و دستمزدها نشان میدهد كه در بعضی موارد، حتی با شغل برابر، زنان سه برابر مردان حقوق میگرفتند.

مواجب سفر بخشی به مسافرانی كه از شهرهای مختلفی چون قندهار، هند، سارد، مصر، شوش، كرمان و... آمده بودند، داده میشد و بخشی به پیكهای پیشتاز تعلق میگرفت.

به عبارتی، قدیمیترین پرداخت سیستم پست جهان در این الواح ثبت شده است. پیكهای پیشتاز كه در ایلامی «پیَّردَزیش» خوانده شدهاند، پیامها را به سرعت در طول جادههای امپراتوری حمل میكردند و این قدیمیترین و سریعترین سیستم پستی جهان بوده كه داریوش آن را بنیان نهاده بود.

برخی لوحها جنبه برچسب كالا داشته كه با خود كالا فرستاده میشده است. بعضی از متنها هم به متنهای محاسبات معروفاند. این متنها سالانهاند و گزارش پرداختها، برداشتها و ذخیره سال آینده را در بردارند. این متنها درست مانند متنهای حسابرسی امروزی جدولبندی شدهاند و خطوط جدولها روی الواح نمایان است.
متنهای محاسباتی از ریاضیات بسیار پیشرفتهای برخوردارند و برای مطالعه آنها باید علاوه بر ایلامی، بر ریاضی نیز مسلط بود.

روی بیشتر الواح به خصوص الواح محاسباتی، نوشتهها یا علایمی به چشم میخورد به خط آرامی كه با مركب نوشته شده و نشان میدهد از روی این متنها، آرشیو دیگری تهیه میشد كه روی پوست یا چرم به زبان و خط آرامی نوشته میشد و جای دیگری نگهداری میشد. روی بعضی الواح فقط علامتی مبنی بر نسخهبرداری به چشم میخورد و روی برخی دیگر، كاملا به آرامی نوشته شده «نسخ»، یعنی «نسخه برداری شد.»

آرشیوها به این دلیل بوده كه اگر مدارك اصلی از بین رفت، نسخهای از آن موجود باشد. تعدادی از منابع اصلی این كار نیز شامل پژوهشهایی كه دانشگاه شیكاگو روی این الواح انجام داده، به خصوص كتابهایی كه در مورد نقش مهرها تهیه كرده، به نمایش درآمده است.

مركز مطالعات هخامنشی موزه ملی جدولی نیز از همه هجاهایی كه در كتیبههای باروی دوره هخامنشی به كار رفته تهیه كرده است. اما به درستی نمیتوان تعداد هجاهای خط ایلامی را مشخص كرد. چون ممكن است برای یك شكل چند صورت مختلف وجود داشته باشد.

همچنین در دورههای متفاوت ایلامی، شكل هجاها فرق میكند.
اما این جدول و گلها و قلم مخصوص نوشتن خط میخی با نام گوه كه از چوب تراشیده شده، به بازدید كنندگان امكان میدهد گل را در دست بگیرند و باگوه و به كمك جدول، هجاهای میخی را به نگارش درآورند و عملا شیوه نگارش دوره باستان را تجربه كنند.

همه الواح ایلامی آن چنان كه در این نمایشگاه میبینیم، پاك و سالم و خوانا نیستند. بسیاری از الواح خرد شده بودند. الواح خرد شده را كه تعدادشان هم بیشتر شده و به 35 هزار لوح رسیده، مركز مطالعات هخامنشی موزه ملی در یك پروژه بلند مدت طبقهبندی كرده و به گروههایی چون نقش مهرهای فرعی (متن و لبه)، متن و نقش، نقش مهر، متن، لبه، مغزی، برچسب و... تقسیم كرده است. نمونهای از این قطعات نیز به نمایش درآمده است.

این قطعات غالبا ناخوانا هستند و مثل پازل بزرگی میمانند كه برای مطالعه باید قطعات مربوطه را پیدا كرد و به هم چسباند. همچنین قطعاتی سفالی در این مجموعه پیدا شده است كه نشان میدهد این الواح در كوزههای سفالی نگهداری میشدهاند.

در این نمایشگاه، ریسمانهای سوخته، یك نمونه گره و یك تارموی انسان هم به چشم میخورد كه از داخل الواح به دست آمدهاند. ریسمانها و گره به دلیل آتشسوزی تخت جمشید به دست اسكندر سوختهاند و تارموی به دست آمده به رنگ سفید است.

مو به مرور زمان سفید و سفت میشود و بعد از صد سال هم نمیتوان مو را با رنگ اصلی آن پیدا كرد، مگر اینکه در شرایط خاصی قرار گرفته باشد. از این رو، بر اساس رنگ مو نمیتوان سن تقریبی صاحب آن را تشخیص داد.
دو طرف همه این الواح سوراخ است. چون از داخل همگی این الواح ریسمانهایی عبور میكرده و از دو طرف لوح دو سر ریسمان بیرون میآمده و به صورت قلابی شكل پیدا میكرده است.

به این ترتیب، میتوانستند الواح را در جایی برای آرشیو آویزان كنند. معمولا سمت چپ الواح سطح صافی بوده كه جای انگشت شست دست چپ است. چون به هنگام نگارش لوح را معمولا در دست چپ نگه میداشتند و از چپ به راست هم مینوشتند. در همین قسمت، لوح مهر میشده و در واقع رسمیت پیدا میكرده است.

اگر نوشته ادامه پیدا میكرد، لوح را دور میگرداندند و در پشت لوح نوشته را ادامه میدادند. اگر نوشته پشت لوح را پر میكرد، به همان صورت رها میشد و سطح صاف سمت چپ آن مهر میشد تا به آن رسمیت بدهد. اما اگر فضایی خالی پشت كتیبه باقی ماند، آن فضا را مهر میكردند تا كس دیگری نتواند چیزی آن جا اضافه كند. (درست مانند امروز كه انتهای نامههای اداری یا چك را میبندند.)

«شاهرخ رزمجو» توضیح میدهد كه تمامی این الواح مشابه فاكتورهای امروزی است و هیچ گاه مستقیما به ما اطلاعاتی نمیدهند. اطلاعات را باید از داخل آنها كشید. مثلا واحدهای وزنی آن دوره كه برای پرداخت كالاها به كار رفته، از این الواح شناخته میشود: «بر» واحد وزنی جامدات و «مَّریش» واحد وزنی مایعات است.

در بعضی متنها، اسم منشی یا كاتب یا دبیری كه متن را نوشته، پایین متن اضافه میشود. ظاهرا آنها كه اسم دارند، شخص معروفی بودند كه جایگاه خاص اداری داشتند و وقتی نام خود را پایین متن میگذاشتند، میخواستند همه بدانند او چه كسی است. اما آن سازمان عریض و طویل اداری و اقتصادی چگونه اداره میشد؟

رزمجو میگوید: «این سازمان پرداختهای مواد غذایی به عنوان پول برای مصارف مختلف، زیر نظر شخصی اداره میشد به نام «پَرنَكَه» كه عموی داریوش بود. او معاونهایی داشت و این معاونها خود زیردستانی داشتند كه مقدار مواجب و مواجب مناطق مختلف را تعیین میكردند.

مناطق مختلف مسئولان متفاوتی داشتند. افرادی هم بودند كه كالاها را حمل میكردند و به مناطق تحویل میدادند و كسانی هم بودند كه كالاها را تحویل میگرفتند. تمام اینها عضو یك سازمان بسیار منظم و دقیق و برنامهریزی شده پرداختهای حقوقی به آدمهای مختلف بودند.
آیا از این الواح میتوان پی برد كه زندانیان یا بردگانی هم در این نظام به كار گماشته میشدند؟

رزمجو در پاسخ به این سئوال میگوید: «در كتیبهها، از آدمها به عنوان آدمهای آزاد اسم برده شده كه كار میكنند و حقوق میگیرند. كاملا هم زیر نظر هستند، نه از نظر امنیتی و حفاظتی، از این نظر كه بدانند هر كس چقدر كار كرده و چقدر باید حقوق بگیرد تا مبادا حقوقش كم شود یا به تعویق بیفتد. وضعیت حقوقها هم نشان میدهد دستمزد در بعضی موارد خیلی بالا بوده است. اما از اسیر یا برده یا زندانی برای كارها استفاده نمیكردند.

ممكن است زندانیانی داشتهاند اما از آنها برای كارهای ساختمانی بهرهكشی نمیكردند. هنرمندان را به این منظور دعوت میكردند و هنرمندان طبق قراردادهایی كار میكردند. مدارك مختلفی هم در این مورد وجود دارد. مانند دعوتنامهای كه ساتراپ مصر برای هنرمندان مصری نوشته بود. در متنهای خزانه هم نام هنرمندان، ملیت آنان، كار و میزان دستمزدشان ثبت است.»
فرزند کوروش بازدید : 137 یکشنبه 26 تیر 1390 نظرات (0)
تاریخ ایران پر از شگفتی و سلحشوریهای زنان و مردانی است که همواره و در همه زمانها برای بزرگی و شکوه ایران با دشمنان این سرزمین نبرد کرده اند و دلیرانه از خاک مقدس این سرزمین پاسداری کرده اند.

دلاوران پترا یکی دیگر از شکلهای روح سلحشوری و دلاوریهای ایرانی است که در زمان شاهنشاهی ساسانی و در پادشاهی خسرو انو شیروان به وقوع پیوست.سال 550میلادی, لشکر زیادی از رومیان همراه با قبایل وحشی تزانی به فرماندهی یکی از بزرگترین سرداران رومی,داجیستوس(Dagisthaeus) و سپاهی دیگر به فرماندهی گوباز به لازیکا(نزدیکیهای گرجستان امروزی) وارد می شوند.

سپاه روم به ایالت کلخید رسید و به نزدیکیهای شهر(( پترا )) که به وسیله یک پادگان بسیار محکم همراه با دلیرترین سربازان ایرانی, پاسداری می شد, وارد شد.
تعداد سربازان ایرانی در پادگان پترا بسیار کمتر از سپاه روم بود و چیزی در حدود 1500 نفر
بیشتر نبودند!

ایرانیان پایداری شگفت انگیزی از خود نشان دادند, گفته می شود 700 نفر از دلیرترین سربازان ایرانی پادگان پترا در یورش نخست رومیها به بیرون از پادگان آمدند ودلیرانه به نبرد با دشمن پرداختند تا از ورود آنها به پادگان جلوگیری کنند که همه آنها دلاورانه کشته شدند.
رومیها پادگان پترا را کاملا محاصره کردند! سربازان ایرانی با کمبود آب وغذا مواجه شدند ولی همچنان دلیرلنه به نبرد می پرداختند. گفته می شود حتی سربازان ایرانی نمی گذاشتند که رومیان از تلفات آنها و تعدادشان آگاه شوند. حملات رومیان و اقوام وحشی تزانی به پادگان پترا بیشتر شد, خسرو انوشیروان سپاهی به فرماندهی ((مرمروز)) سردار دلیر ایرانی به یاری سربازان ایرانی در پادگان پترا فرستاد.

ولی شوربختانه به دلیل کوهستانی و بد بودن راه, رسیدن این نیروی کمکی زمان زیادی طول کشید و سپاه ایران مجبور بود از ساحل رودخانه فازیز به سمت جلو پیش برود تا خود را به لازیکا برساند.

دلاوران پترا هم چنان پایداری می کردند با وجود اینکه از نظر آب و غذا به سختی در تنگنا بودند! رومیان خندقی در پای حصار پادگان پترا کندند, این خندق باعث آسیب زیادی به حصار پادگان پترا گردید! و بر جسارت رومیها افزود و همراه با تزانی ها حمله سختی به پادگان پترا کردند ولی ایرانیان با عده بسیار کمی که داشتند چنان دلیرلنه ایستادگی کردند که دشمن مجبور به عقب نشینی شد!

یکی از فرملاندهان دشمن به نام یوحنا در این زدوخوردها با ایرانیان زخمی شد و جالب اینجاست که حتی رومیها جرات کمک به او را هم پیدا نکردند! داجیستوس سردارمشهور رومی که اوضاع را به این شکل دید, پیشنهاد صلح را مطرح کرد وخواست که با دادن وعده و سخنان دیگر ایرانیان را وادار به تسلیم شدن کند. مهران سردار و فرمانده دلیر ایرانی پترا این پیشنهاد و سخنان را رد کرد و به همه ایرانیان دستور داد که تا آخرین نفس مبارزه کنند.

سپاه ایران به فرماندهی مرمروز به گذرگاه لازیکا رسید و همه نگهبانان رومی حاضر در آنجا را کشت.

داجیستوس خبر رسیدن سپاه ایران را شنید پس بی درنگ فرمان حملات بیشتر برای تصرف هر چه سریع تر پادگان پترا را صادر کرد. حملات رومیان بسیار سنگین تر از پیش بود, تعداد زیادی از ایراینیان در این حملات کشته شدند ولی چنان دلاورانه پایداری کردند که داجیستوس با دیدن این اوضاع و رسیدن سپاه ایران به لازیکا فرمان عقب نشینی داد.

9 روز پس از باز گشت سپاه دشمن, سپاه ایران به پترا رسید.

زمانی که سپاه ایران به پترا رسید تعداد زیادی از دلیرترین سربازان ایرانی از جمله مهران فرمانده دلیر پترا کشته شده بودند وبه جز چند نفر کسی را در آنجا زنده نیافتند.
پایداری شگفت انگیزی که ایرانیها در محاصره پترا انجام دادند و با وجود عده بسیار کم خود تا آخرین لحظه دست از پایداری نکشیدند یکی از بهترین نمونه های روح سلحشوری ایرانی است که موجب شگفتی بسیاری از تاریخ نویسان شده است.
فرزند کوروش بازدید : 184 یکشنبه 26 تیر 1390 نظرات (0)
نادرشاه افشار که در تاریخ به اسکندر دوم و به ناپلئون ایران مشهور است زندگانی پرماجرایی داشته و در مورد او کتابها نوشته شده است. وی رئیس طایفه افشار (از طوایف قزلباش) بود و یازده سال بر ایران حکومت کرد. پایختخت وی شهر مشهد بود.
فرزند کوروش بازدید : 178 یکشنبه 26 تیر 1390 نظرات (0)
سلطنت نادر نادر شاه افشار در سال ۱۶۸۸ در ایل افشار در خراسان به دنیا آمد. اسم اصلی او نادرقلی بود و هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود که همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبکهای خوارزم به اسارت آنها در آمد. بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخته و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد باباعلی بیگ بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرده بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را نادرقل بیگ نامید. فئودال بزرگ ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) تا حدی مانع قدرت گیری نادرقلی بیگ شد ولی نادر در سال ۱۷۲۶ پشتیبانی شاه طهماسب صفوی و فتحعلی خان قاجار (پسر شاهقلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار) را جلب کرده توانست مالک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان بر پا نماید. شاه طهماسب نادر قلی را والی خود درخراسان اعلام کرد و بعد از آن نادر اسم خود را به طهماسب قلی تغییر داد. سال بعد او مناسباتش با شاه طهماسب را قطع کرده و بعد از سرکوب چند ایل ترک و کرد به حکمرانی کامل خراسان می رسد. آنگاه برای به قدرت رساندن شاه تهماسب با افغانها وارد جنگ شده در ۱۷۲۹ رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در نزدیکی دامغان و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقان فارس شکست داد و بعد در تعقیب وی، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داده و قبایل این دیار را مطیع نمود. سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ شد و روسها را از شمال ایران راند، اما در زمان جنگ با عثمانیها که غرب ایران را در اشغال داشتند متوجه شورشی در شرق ایران شد و جنگ را نیمه کاره رها کرده به آن سامان رفت. شاه صفوی به قصد اظهار وجود دنباله جنگ وی را با عثمانیان گرفت که به سختی منهزم شد.
در سال ۱۷۳۱ به دنبال یک قرارداد ننگین بین شاه طهماسب و دولت عثمانی که قسمتی از آذربایجان را به آن دولت وا گزار می‌‌کرد نادر به سنت ایلهای ترک رهبران ایلها و تبارهای ترک را که پشتیبان صفویه بودند در یک قوریلتای جمع نمود و با کمک آنها طهماسب را از سلطنت برکنار گردانیده پسر هشت ماهه او عباس را به جانشینی انتخاب کرد و خود را نایب السلطنه نامید. اما در واقع قدرت اصلی در دست نادر بود. نادر شاه در عرض دو سال کل آذربایجان و گرجستان را از عثمانیان پس گرفت.
سپس با سوء استفاده از اوضاع آشفته هندوستان به این کشور لشکر کشید و در دهلی قتل عام وحشتناکی به راه انداخت. نادر با غنائم فراوان که از غارت فراوان هند به چنگ آورده بود به ایران بازگشت و هند را در دست سلاطین مغول هند باقی گذاشت. در میان این غنائم جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس شهرت دارند.
نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و به ظلم و ستم و کشتار مردم پرداخت و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد. بعد، از کار خود پشیمان شده بسیاری از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست با شکنجه کشت. بنا به گفته مورخین به شکم ده نفر آب بست و آنان را ترکاند.
کم کم شکنجه‌ها و کشتارها و بیداد نادر به اوج رسید بطوری که علائمی از جنون را از خود نشان میداد. سرانجام شورشها آغاز شد و نادر به سرکوب شدید مردم پرداخت اما زمانی که برای رفع یکی از این شورش‌ها رفته بود شبانه در چادر خود به قتل رسید.
فرزند کوروش بازدید : 217 یکشنبه 26 تیر 1390 نظرات (0)
کارنامه نادر در زمانی که صفویان با هجوم افغانها از هم پاشیده بودند و کشور مورد تجاوز دشمنان داخلی و خارجی بود: عثمانیها از شرق و روسها از شمال و اعراب از جنوب و افغانها در داخل به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر به داد کشور رسید و فصلی از افتخار را در تاریخ ایران گشود. اما پس از رسیدن به قدرت به ظلم و تجاوز مشغول شد و همه زحمات خود را بر باد داد. اعمال خشونت بار وی بخصوص در پایان عمرش به حدی ستمکارانه و شگفت انگیز بود که مردم ایران دیگر او را نه یک قهرمان ملی و منجی ملت، بلکه یک بلای آسمانی و پلنگی خونریز می‌‌شماردند. فرماندهان نادر به دستور وی از هیچ ظلمی (چه در ایران و چه در هند) روی گردان نبودند و در مورد ستمهایی که در این دوران از سوی نادر و عمال او بر مردم رفته داستانهای حیرت آوری نقل شده است. در اثر این شقاوتها جایی برای جانشینان وی باقی نماند بطوری که بعد از نادر، کریمخان (از سرداران نادر) که از طایفه زند بود به قدرت رسید و حکومت بازماندگان افشار محدود به خراسان شد و کریمخان این منطقه را به احترام نادر که او را ولی نعمت خود میدانست در اختیار جانشینانش باقی گذاشت.
فرزند کوروش بازدید : 153 یکشنبه 26 تیر 1390 نظرات (0)
ایران در عهد نادر در عهد نادر علیرغم اینکه دشمنان و متجاوزان به کشور توسط وی تار و مار شدند، اما پیشرفت چندانی در زمینه‌های مختلف علم و تمدن و ادبیات صورت نگرفت. نادر به این مسائل توجهی نداشت و بیشتر وقت خود را به جنگ می‌‌گذراند. حتی در پایتخت خود، مشهد، اقامت زیادی نداشت و بیشتر، سوار بر اسب به این سو و آن سو میتاخت.
بنایایی که بدستور نادر در مشهد بنا شده‌اند نظیر کلات نادری و کاخ خورشید تنها آثار مهم بازمانده از این دوران هستند.
در عهد او فقط به سپاه و تأمین نیرو توجه می‌شد. نادر حتی زمینهای وقفی را نیز غصب کرد تا خرج سپاه خود کند. از آنجا که مردم ایران با وجود ظلم و ستم پادشاهان آخر صفوی هنوز به این سلسله امید داشتند، نادر از ایرانیان و قزلباش‌ها در سپاه خود استفاده نمیکرد و به طوایف ازبک و افغان تکیه داشت. وی همچنین سعی داشت با کمک یک انگلیسی به نام دالتون نیروی دریایی ایجاد کند که ناموفق ماند.
ستمکاری نادر زمینه را برای جانشینی مناسب از بین برد. وی بسیاری از اطرافیان خود را با شکنجه از پای درآورده و حتی فرزندش را کور کرده بود. پس از مرگ وی بازماندگانش که مثل خود او خونخوار بودند به جان یکدیگر افتادند. سرداران وی نیز در گوشه و کنار علم استقلال بر افراشتند کریمخان زند وکیل الرعایا در شیراز، احمدخان ابدالی در افغانستان، آزادخان افغان در آذربایجان، حتی محمد حسن خان قاجار در مازندران شروع به حکومت کردند. در خراسان نیز علیقلی خان افشار (برادر زاده نادر) بسیاری از اولاد و خانواده نادر را قتل عام کرد و چون از بیزاری مردم از ظلم نادر آگاه بود خود را عادلشاه نامید و شروع به حکومت کرد. وی که مردی خونریز و عیاش بود، محمدحسن خان قاجار را شکست داده پسرش آغامحمد خان را مقطوع النسل کرد. اما سرانجام توسط برادر خود ابراهیم خان کور و سپس کشته شد. ابراهیم خان نیز در سفاکی و آدمکشی دست کمی از برادر خود و حتی از خود نادر نداشت. سرانجام سردارانش او را کشته و نوه نادر به نام شاهر میرزا را به قدرت رساندند. یکسال بعد، او نیز مخلوع و کور شد اما دوباره به قدرت رسید و با حیله و نیرنگ شاه سلیمان ثانی (از خاندان صفوی که مورد احترام عموم بود) به طرز دردناکی از پای درآورد. شاهرخ نابینا چهل و هشت سال سلطنت کرد اما فقط بر خراسان که همانگونه که ذکر شد، در واقع به مثابه صدقه‌ای بود از طرف کریم خان به بازماندگان نادر. پس از مرگ کریم خان آغامحمدخان به قدرت رسید و به خراسان حمله کرد و شاهرخ را با شکنجه کشت. نادر میرزا فرزند شاهرخ پدر پیر و نابینا را بدست خونخواران قاجار رها کرد و به افغانستان گریخت و در زمان فتحعلی شاه ادعای سلطنت کرد که دستگیر و کور شد و زبانش را بریدند و او را کشتند. بدین سان آخرین مدعی سلطنت از خاندان افشار از میان برداشته شد.
فرزند کوروش بازدید : 247 یکشنبه 26 تیر 1390 نظرات (0)
آثار ريشهر

اين آثار در نزديکى بندر بوشهر در کرانه‌هاى خليج فارس واقع شده است.

نقش برجسته کورانگون

اين نقوش برجسته بر روى صخره عظيمى در نزديک دهکده سه تلو در شمال غرب شهر فهليان واقع شده است.

نقش رستم (نقش ايلامى)

حواشى و بقاياى نقش ايلامى در نقش رستم به‌وسيله نقوش برجسته ساسانى کار شده است.

مال امير

تعداد زيادى نقوش برجسته در اين ناحيه قرار دارد. اين نقوش در مال امير ايذه بختيارى واقع شده است.

نقش برجسته قلعه‌تل

اين نقوش در منطقه ايذه يختيارى در تنگه‌اى در منطقه مال امير بختيارى واقع شده است.

نقوش و آثار کل فرا (کول فرعون)

اين دره در مشرق دشت ايذه در بختيارى قرار دارد. در اين محل پنج نقش برجسته وجود دارد.

تل عزیز، ويرانه قلعه

در اين محل آثار ويران يک قلعه قديمى مشاهده مى‌شود. اين محل در شمال غرب شهر امهرمز واقع شده است.

چغازنبيل

اين آثار در ۴۵ کيلومترى جنوب شرقى شهر شوش قرار دارد.

تپه شوش

آثار باستانى شوش در کنار شهر شوش قرار دارد.

آثار شهر سوخته

اين آثار در نزديکى زابل در سيستان واقع است.

تپه يحيى

اين تپه در استان کرمان واقع شده است.

تپه شهداد

اين آثار در نزديک شهداد واقع شده است.

هفت تپه

اين آثار در منطقه هفت تپه در خوزستان واقع شده است.

ابوفندوا

اين تپه در فاصله يک کيلومترى شمال غرب آثار باستانى هفت تپه قرار دارد.

تپه سيلک

اين تپه در نزديکى کاشان در راه کاشان به فين در نزديک دهکده ديزجه واقع شده است.

دشت خوزستان

در دشت خوزستان آثار زيادى مربوط به تمدن ايلام برجاى مانده است. گفته مى‌شود حدود ۵۲ تپه از تپه‌هاى بررسى شده توسط پرفسور آدامز از دانشگاه شيکاگو، تپه‌هائى هستند که داراى آثار دوران ايلام در هزاره دوم پيش از ميلاد مى‌باشند. علاوه بر اين تعداد، زيادى از تپه‌هائى که در کاوش ديگرى بررسى شدند، از جمله بررسى منطقه رامهرمز شوشتر و گتوندوناحيه دهلران، تپه و محل‌هائى که آثار ايلامى نسبتاً زيادى در آنها وجود داشت آشکار شد.

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 129
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 127
  • بازدید سال : 1,530
  • بازدید کلی : 54,960