تيشتر خداي باران ، در قالب ستاره شعراي يماني يا كلب اكبر تجسم پيدا مي كند . دشمنان او جادوگران دژياييريا {محصول بد } ، و از آن بدتر ،اپوشه يا خشكسالي هستند . وي با بياني زنده و جاندار به مثابه خدايي تصوير شده است كه از سر چشمه همه آبها ، درياي وروكشه { فراخكرت } بر مي خيزد ، و آب ها را در ميان كشورها تقسيم مي كند . در توصيف نبرد او با اپوشه آمده است :
آن گاه اي اسپنتمان زردشت ! تشتر رايومند فرهمند به پيكر اسب زيبايي با گوش هاي زرين و لگام زرنشان به درياي فراخكرت فرود آيد : به ضد او ديواپوش به پيكر اسب سياهي به در آيد . يك { اسب كل } با گوش هاي كل ، يك { اسب } كل با گردن كل ، يك {اسب}كل با دم كل ، يك { اسب } گر مهيب .هر دو اي اسپنتمان زردشت ! تشتر رايومند فرهمند و ديو اپوش به هم در آويزند ... { يشت 8 ، 20-22 }
هنگامي كه ديو قحطي در آستانه پيروزي قرار مي گيرد ، تشتر از درياي فراخكرت مي گريزد و از اينكه مردم به درستي او را ستايش نمي كنند زبان به شكوه مي گشايد كه :
اگر مردم در نماز از من نام برده بستايند ، چنان كه از ايزدان ديگر نام برده و مي ستايند ، اين چنين من قوت ده اسب ، قوت ده شتر ، قوت ده گاو ، قوت ده كوه ، قوت ده آب قابل كشتيراني خواهم گرفت { يشت 8 ، 24 }
آن گاه اي اسپنتمان زردشت ! تشتر رايومند فرهمند به پيكر اسب زيبايي با گوش هاي زرين و لگام زرنشان به درياي فراخكرت فرود آيد : به ضد او ديواپوش به پيكر اسب سياهي به در آيد . يك { اسب كل } با گوش هاي كل ، يك { اسب } كل با گردن كل ، يك {اسب}كل با دم كل ، يك { اسب } گر مهيب .هر دو اي اسپنتمان زردشت ! تشتر رايومند فرهمند و ديو اپوش به هم در آويزند ... { يشت 8 ، 20-22 }
هنگامي كه ديو قحطي در آستانه پيروزي قرار مي گيرد ، تشتر از درياي فراخكرت مي گريزد و از اينكه مردم به درستي او را ستايش نمي كنند زبان به شكوه مي گشايد كه :
اگر مردم در نماز از من نام برده بستايند ، چنان كه از ايزدان ديگر نام برده و مي ستايند ، اين چنين من قوت ده اسب ، قوت ده شتر ، قوت ده گاو ، قوت ده كوه ، قوت ده آب قابل كشتيراني خواهم گرفت { يشت 8 ، 24 }
ش
خداي باران ها موفق مي شود ، دشتهاي سراسر جهان را سيراب سازد ، و بخاري كه از دريا بر مي خيزد ، با نيروي باد ، به شكل ابرها به پيش حركت مي كند . چهارمين ماه تقويم ايراني به نام خداي تيشتر ، تير ناميده مي شود ، و جشن تيرگان در گراميداشت جشن باران بود