loading...
دریای همیشه پارس
فرزند کوروش بازدید : 195 یکشنبه 09 مرداد 1390 نظرات (1)
به نام اهورامزدا

برگزینیم که انتخاب کنیم،با تفکر نه با تعصب
برگزینینم که تغییر بدهیم،نه اینکه عذر بیافرینیم
برگزینیم که انگیزه دهیم،نه یاس و ناامیدی
برگزینیم که مفید باشیم،نه مضر
برگزینیم که مرحم باشیم،نه زخم آفرین
برگزینیم که برتر باشیم،نه رقیب
برگزینیم که برای زندگی کردن بجنگیم،نه برای زنده ماندن بیاییم ذهنمان را تغییر دهیم تا دنیایمان تغییر کند


در گام نخست باید به معنی اسم کورش توجه کرد......کورش به معنی خورشیدوار است..که اسمی کاملا برازنده ی شخصیت اوست یا شاید بهتر است بگویم که زیبایی شخصیت کورش این اسم را زیباتر کرده..(املای صحیح اسم کورش به این شکل است نه کوروش)
در ابتدا باید بگویم که کورش به خاطر فتوحاتش و یا ضرب شمشیرش شهرت خاص و عام نیست و این محبوبیت وی از بخشندگی و عطوفت وی نشئت میگیرد........از این جهت است که به وی همگان پدر میگفتند و برای وی احترامی مثال زدنی قائل بودند.
او تمامی افرادی که به وی بی احترامی و گستاخی میکرند، با سخاوتمندی بسیاری که داشت ان ها را میبخشید از جمله ی آنها میتوان به شاه لیدی اشاره کرد .....او کزروس را بخشید با تمام بی احترامی هایی که او به کورش بزرگ کرده بود...کزروس تا پایان عمر خود در کنار کورش ماند و برای وی جان فشانی های بسیار کرد(البته شاید در مقالاتی بخوانید کورش او را سوزاند اما این را فقط باید ناشی از کدورت نویسنده های یونانی و ترک دانست).....................و این خود میتواند یکی از فاکتورهای مهم در نورانی بودن و آسمانی بودن شخصیت وی باشد....
ابتدا بهتر است که لقب های کورش کبیر را برای شما عنوان کنم:
کورش را ایرانیان پدر ،و یونانیان که وی سرزمین هایشان را تسخیر کرده بود..او را سرور و قانون گذار می نامیدند.
یهودیان این پادشاه را به منزله ی مسح شده توسط پروردگار بشمار می آورند.ضمن انکه بابلیان او را مورد تایید مردوک میدانند.
و این هم مهر تایید دیگری است به روحانی بودن وی
کورش در کتاب های ادیان مختلف:

كورش نزد يهوديان ،زرتشتيان ، مسیحیان و مسلمانان از جنبه آسمانی و تقدس برخوردار است
در تورات(اشعیا نبی(ع)-حزقال نبی(ع)-دانیال نبی(ع)-و ارمیای نبی (ع)) از او به عنوان حضرت مسيح، بت شکن، فرستاده پروردگار، چوپان خدا،دست خدا،
شکست دهنده فرعونیان، شاهين خدا، نجات بخش و دانشمند خدا
نام برده شده است.
در صحف عزرای پیامبر(حضرت عزیر)آمده است:کورش فرمود خداوند به من دستور داد تا خانه ای برای او در بیت المقدس بسازم
در تفسیر قرآن ابوالفتح راضی امده است:بر زبان بعضی از پیامبران امر کرد که پادشاهی را از پادشاهان پارس،او کورش بود و او مردی مومن بود....
در انجیل آمده است که کورش پادشاه،ستاره را که هنگام مولود عیسی مسیح طالع شده بود را دیده بود....برای اطلاعات بیشتر میتوانید به کتاب اخبار الزمان مراجعه کنید.
دکتر زرین کوب در کتاب شیرازنامه فرموده است:
نقل است:محمد بن یزید عروس میگوید:که در عهد او عده ای از زهاد و عرفای بیت المقدس به شیراز امده بودند و طلب ائمه ی شیراز را میکردند،ایشان را به من حواله کردند،از انها پرسیدم..دلیل امدن شما به اینجا چیست؟؟؟؟!!!
گفتند:که ما در بعضی از اخبار خوانده ایم ..در شیراز به طرف حومه ی شهر مسجدی است..که ان را مسجد سلیمان میگویند(بارها در تاریخ از پاسارگاد به اشتباه به نام های مسجد سلیمان،تخت سلیمان,آرامگاه مادر سلیمان و.....نام برده شده است.که بعدا دلیل به وجود آمدن این نام ها را برای شما توضیح میدم)و در برابر ان چشمه ای به نام مرغان است(امروزه به روستایی که ارامگاه کورش کبیر در انجا هست دشت مرغاب میگویند)که میگویند سلیمان نبی ان را بنا نموده و ان چشمه از برکات قدم های او به وجود آمده..
و میگویند هر شخص در انجا وضو بگیرد و دو گانه ای بگذارد خدا در دنیا و اخرت او را بی نیاز میکند.
و در پایان استاد ابراهیم پور داود گفته است:
بر هر شخص همانگونه که واجب است یکبار به حج مشرف شود،بر او نیز واجب است که به پاسارگاد و زیارت کورش کبیر برود.زیرا او فردی است که قران مجید بیشترین تعریف(17 ایه)در مورد یک زمامدار از وی کرده است.
جالب است بدانید که در زمان کورش یک معجزه نیز رخ داده است:

در زمان بلشنصر پادشاه بابل،یهودیان اسیر وی بودند و در شبی که کورش بابل را محاصره کرده بود،او بدون توجه به محاصره ی بابل، ضیافتی ترتیب داد و در ان ضیافت در ظروف مقدس یهودیان که از اورشیلم به غنیمت گرفته بود،شراب ریخت و شروع به نوشیدن با اطرافیانش کرد و خشم یهودیان را بر انگیخت.
در همان زمان نوشته ای بر روی دیوار نمایان شد که گویی دستی نامرئی آن را مینوشت........
مضمون این بود:منامنا(کسره به میم)-ثقیل(فتحه به ث و کسره به ق)-فرسین(فتحه به ف و کسره به س)
بلشنصر تمام کاهنان را احضار کرد در حالی که بسیار ترسیده بود،هیچ کس قادر به ترجمه ی ان نبود...دستور داد دانیال نبی که در زندان بود را بیاورند تا ان را ترجمه کند.......
ترجمه و تفسیر:
منامنا:خداوند سلطنت تو را شمرده و ان را به انتها رسانیده است
ثقیل:تو در میزان سنجیده شده ای و ناقص در امده ای
فرسین:سلطنت تو بخشیده شده و به مادها و پارس ها بخشیده شده است.....
و 2 روز بعد نیز این اتفاق افتاد..و کورش کبیر توانست یهودیان و دانیال نبی را از بند اسارت آزاد کند.
میخواهم مطلبی را ذکر کنم که در کمتر کتابی ذکر شده:
هنگامی که ایت اله سید محمد تقی موسوی به تحلیل شخصیت امام زمان(مهدی موعود )می پرداخت ،فرموند که او شباهت های فراوانی به ذوالقرنین دارد........
فریدون بدره ای در کتاب کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق به نقل از شیخ محمد باقر کمره نویسنده ی کتاب((ای شارح اصول کافی کلینی))از کتب چهارگانه ی شیعه....روایت میکند:حضرت علی (ع) خود را همانند ذوالقرنین دانسته و بدان افتخار میکرده است......
حال یک مورد دیگر برای اثبات اینکه کورش فرستاده ای از نزد خداست:
قبل از ظهور اسلام و مسیحیت کسی که از آخرت و وجود معاد صحبت کرد..........کورش بزرگ بود.....
او در وصیتنامه ی خود به صراحت از معاد سخن میگوید.........
گزیده ای از وصیتنامه ایشان:
در ابتدا دوستان میخواهم بگوبم که شاید شما با خواندن این وصیتنامه بگویید این هیچ شباهتی با دیگر وصیتنامه هایی که در دنیای مجازی(اینترنت) موجود هست،ندارد......اما این نوشته بدون هیچ دخل و تصرفی نوشته شده و مستقیما از خود گزنفون تاریخ نویس بزرگ یونان است و ان وصیتنامه هایی که در حال حاضر موجود است را بهتر است بگویم ناقص و بسیار مختصر هستند اما این وصیتنامه بدون هیچ گونه تغییر میباشد.....................البته من فقط نکاتی را مینویسم که کورش بزرگ از معاد سخن گفته.
ای هر دو فرزندم،شما را به خدایان اجداد خویش قسم میدهم که اگر به خشنودی خاطرم علاقه دارید با هم خوب باشید و خیال نکنید چون از میان شما بروم پاک نیست و نابود میشوم...شما با دیدگان ظاهری خود هیچگاه روحم را ندیده اید اما همواره شاهد اثراتش بوده اید.ایا ندیده اید که روح مقتولان چه اتشی در جان جنایتکاران می افکند و شراره ی انتقام چه طوفانی در وجود تبهکاران بر می انگیزد؟؟!!!ایا خیال میکنید اگر آدمیان می دانسته اند که ارواح انها هیچگونه قدرتی ندارند باز احترام و ستایش مردگان دوام می یافت؟
ای فرزندانم بدانید که هستی روح انسان فقط تا وقتی نیست که در این تن فانیست وتا از بدن رفت،نابود میشود.نه به عقیده ی من تا موقعی که روح در کالبد ماست مایه ی زندگی تن است و این تصور به نظر من دور از امکان که با جدایی از بدن بی جان،روح نیست و نابود میگردد.بر عکس پس از رهایی از تن که سرانجام پاک و منزه و از بندها آزاد می شود به عالی ترین مدارج عظم و تعالی خواهد رسید.وقتی که بدن ما به حالت انحلال افتاد هر یک از اجزای ترکیبی آن به عنصر اصلی خود باز میگردد.در هر حال خواه روح فانی شود یا باقی بماند باز،دیدنی نیست.ملاحظه کنید این دو عامل توامان کامل،یعنی مرگ و خواب چه شباهت عظیمی با هم دارند.....در خواب است که روح انسان حد اعلای جنبه ی ملکوتی خود را باز می یابد و انچه را که شدنی است و در پیش است در می یابد زیرا که در حالت خواب پیش از هر موقع دیگر روح آزاد است.
پس اگر انچه می گویم حقیقت باشد و روح فقط از بدن ازاد و جدا میشود بر شماست که در تکریم و نیایش روح من بکوشید و به انچه اندرز میدهم رفتار کنید و اگر هم میپندارید که چنین نیست و هستی روح به بقای بدن بسته است و فانی میباشد....خداوند همواره جاودانی است و بر همه ی امور عالم ناظر و قادر متعال و نگهبان نظم کرداری جهان است و عظمت و خیر او به وهم و خیال در نیاید..
ای فرزندان پس،از خدا بترسید و هرگز در پندار و گفتار و رفتار به راه گناه نروید.........بدنم را در زر یا نقره و یا هر گونه حفاظ نگذارید،بلکه بگذارید در زمین که مادر همه ی نعمت های نیک و نازنین است و نگهبان چیزهای خوب وسودمند،آرام بگیرد........


خب د شما بهتر از من درک میکنید،و از متن بالا میفهمید که این حرف ها،حرف های یک انسان معمولی و یا یک پادشاه نیست بلکه حرفهای یک ناجی است کسی که برای نجات بشر آمده است.
نظر دانشمندان درباره ی وی:
کورش کبیر اولین پادشاه هخامنشی افزون بر ایرانیان،به دلیل صدور نخستین اعلامیه ی حقوق بشر نزد همه ی جهانیان و دانشمندان(ویل دورانت،ویکتور هوگو،کنت گوبینو،هگل،شاتوبراین،پاپ کلمنتوس 5(از رهبران کاتولیک ها)،بوسویه،ناپلئون،دانیل روپس،گریشمن و ........)محترم است.در دوران باستانی نیز بسیاری از دانشمندان از جمله((افلاطون،فیثاغورث،هرودت،گزنفون،دیودور سیسیلی و......) او را ستوده اند.

ابوریحان بیرونی(قرن4 هجری) و غیاث الدین خواند میر(قرن 6 هجری در کتاب حبیب السیر،جلد یک،صفحه ی 136) از او به عنوان بانی بیت المقدس یا مسجد الاقصی(قبله ی نخست مسلمانان)نام میبرد.
نکته ای جالب:
ایا می دانید اولین بار نام چه محلی مشهد بوده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
در ابتدا و قبل از اسلام به پاسارگاد مشهد گفته میشد.........شاید برایتان جالب باشد........مشهد به مکانی گفته می شود
که محل شهادت اولیا،انبیاو بزرگان دین است.......در گذشته به پاسارگاد مشهد مادر سلیمان،مشهد ام النبی نیز میگفتند(نمیخواستم به حاشیه بروم اما میخواهم برای شما اثبات کنم که پاسارگاد آرامگاه کورش کبیر است و نه مادر سلیمان نبی....پس از مرگ کورش هنگامی که اطرافیان وی این او را در این آرامگاه به خاک سپردند ان را پارس گرد یا همان پاسارگاد نام نهادند که ارامگاه کورش است اما قرن ها بعد ایرانیان که کشور خود را در برابر هجوم اعراب وحشی دیدند(من قصد توهین ندارم اما حقیقته) تصمیم گرفتند برای اینکه انها به پاسارگاد اسیب نزنند ان را ارامگاه مادر سلیمان معرفی کردند و چون اعراب ساده لوح این چنین بنای با شکوهی ندیده بودند ان را ساخته ی دست بشر نمیدانستند و میپنداشتند که ان را به دلیل ارتباط حضرت سلیمان با دیو ها،ان دیوها این مکان را برای مادر وی ساخته اند ...پس از این دیگر حتی فکر نزدیک شدن به ان را نیز از ذهن خود بیرون کردند.)
و حال ذوالقرنین:
کورش بزرگ بنا بر پژوهش های 100 ساله اخیر دانشمندان مسلمان همان ذوالقرنین (و بدلیل سخن گفتن خدا با وی(( و قلنا یا ذالقرنین))او را پیامبر الهی میدانند)است.که در سوره ی کهف قرآن(ایات 82 تا 99)از او یاد شده است....از جمله معروترین این محققان میتوان به افرادی که در این متن نام برده میشود اشاره کرد:
مولانا ابوالکلام آزاد مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیر البیان-علامه طباطبایی در تفسیر المیزان-ایت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی-و 10 نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه(مانند:قرائتی،امامی،آشتیانی،حسنی،محمدی،شجاعی و عبدالهی)-تابنده گنابادی در کتاب 3 داستان عرفانی از قرآن-ایت الله میر محمد کریم علوی در تفسیر کشف الحقایق(با ترجمه ی عبدالمجید صادق نوبری)-حجت الاسلام سید نور الدین ابطحی در کتاب ایرانیان در قرآن و روایات-دکتر علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی-سید صدر بلاغی در قصص القرآن-جلال رفیع در کتاب بهشت شداد-دکتر فاروق صفی زاده در کتاب کورش هخامنشی تا محمد خاتمی-منوچهر خدایار در کتاب کورش در ادیان آسیای غربی-ایت الله سید محمد فقیه استاد اخلاق،حافظ کل قرآن و عضو مجلس خبرگان دوم-استاد محیط طباطبایی-دکتر حسنعلی پیشاهنگ-حجت الاسلام شهید هاشمی نژاد-سر احمد خان بنیان گذار اسلامی علیگر هند.و................
قاسم آذینی در کتاب کورش پیام آور بزرگ صفحه ی 89 می گوید:خواجه عبدالله انصاری در تفسیر ادبی-عرفانی خود در سوره ی کهف پس از آیه((انا مکناه له فی الارض))((ما او را در زمین نیروی بسیار دادیم))کورش و ذوالقرنین را یک شخص میداند........
در بعضی مقالات شاید بخوانید که اسکندر همان ذوالقرنین است نه کورش................
و بهتر است بگویم شک برای ذوالقرنین بودن از بین این 2 پادشاه است................
اما حال خواهید فهمید که ذوالقرنین کورش است نه اسکندر:
ذوالقرنین به هر قومی که مسلط می شد انها را به خدا پرستی و روابط انسان دوستانه دعوت میکرد که این مسئله کاملا با شخصیت کورش بزرگ تطابق دارد. ذوالقرنین نماینده ی پروردگار بزرگ بود وبه عدالت رفتار میکرد ،کورش نیز چنین بود....هرودوت مورخ مشهور یونانی میگوید کورش دستور داد تا جز بر روی جنگجویان دشمن بر روی هیچ شخص دیگری شمشیر نکشند طوری که توده ی ملت مصائب جنگ را احساس نکردند..کورش پادشاهی بخشنده و ملایم بود پس وی می تواند ذوالقرنین باشد و شخصی مانند اسکندر که فردی خون ریز بود و از مهمترین اعمال و افتخارتش آتش زدن غنی ترین شهر زیر آفتاب(تخت جمشید)است بتواند فردی باشد که قرآن مجید بدان اشاره کرده باشد زیرا وی فردی حریص و مال اندوز ،خورشید پرست و خونریز بود
2.ذو در زبان عربی به معنی صاحب و دارنده است وقرن به معنی شاخ است....پس ذوالقرنین به معنی صاحب 2 شاخ است...و اگر به مجسمه ای اکه در پاسارگاد موجود است بنگرید خواهید دید که مجسمه ی کورش کبیر که در آنجاست دارای 2 شاخ است که فکر میکنم اثباتی بر این مدعا باشد امروزه نوشته ای که در بالای این مجسمه است از بین رفته و اما در مقالاتی ذکر شده است که ان نوشته ذوالقرنین بودن کورش را اثبات میکند زیرا این نوشته در سال های دور موجود بوده و اکنون از بین رفته و در آن زمان کاوش گرانی که به ایران امده بودند از این مجسمه عکس گرفتند و به همین دلیل این نوشته در عکس ها آشکار است..و جالب است بدانید تمامی آثارهای باستانی که در کشورمان موجود است به نحوی تخریب شده اند اما این مجسمه بدون هیچ اسیبی هم چنان پابرجاست و شاید ترس از منزلت کورش کبیر مانع از تخریب این مجسمه شده.........
3-مسیر حرکت اسکندر در فوتوحاتش درست در خلاف حرکت ذوالقرنین است .............اما مسیر حرکت کورش کبیر با ذوالقرنین یکسان است......(به تصریح قرآن کریم حرکت ذوالقرنین به سمت غرب بوده است و حال آنکه مسیر حرکت اسکندر به سمت شرق است.)
4-در قرآن مجید آمده است که ذوالقرنین سدی آهنین در مقابل دو طایفه ی یاجوج و ماجوج میسازد..........در جمهوری آذربایجان و در کوه های قفقاز سدی موجود است که از آهن ساخته شده،مردم آنجا از ان مکان به عنوان گذرگاه کورش یا تنگه ی کورش یاد می کنند(بهاک گورائی یا کابان گورائی).و رود کورا از آنجا میگذرد. که نام کورا بر گرفته از اسم کورش است.
و حال که کاملا برای ما اثبات شد کورش کبیر همان ذوالقرنین است،پس اثبات نبوت و پیامبری وی دشوار نیست زیرا خداوند در قرآن مجید می فرمایند:و قلنا یا ذوالقرنین.............پس نتیجه میگیریم که خدا با ذوالقرنین در ارتباط بوده و صحبت میکرده و تنها کسانی هم که میتوانند وحی را بشنوند پیامبران هستند.....................در اینکه کورش یک پیامبر اهورایی است شکی وجود ندارد.
نویسنده:رضا لشکرآرا
اگر میخواهید دشمنان خود را خوار کنید به دوستان خود نیکی کنید((کورش کبیر))از منابعی که ذکر شده بود کتاب در بهشت شداد.در کتاب قسمتی از کتاب در بهشت شداد اثر استاد جلال رفیع که به بحث پیامبر بودن کورش کبیر اشاره شده...

توضیح:در مجموع بحث کتاب در رابطه با سفری به نیویورک است و این قسمت تحت عنوان "کورش یا ذوالقرنین؟" در حدود دو صفحه است
..."ماکتی از کتیبه ی سنگی معروف و منسوب به کورش کبیر را در داخل ویترین به نمایش گذاشته اند . در ذیل آن ترجمه بدین مضمون نوشته شده است : منم کورش...وقتی به بابل در آمدم، همه را عفو کردم .به مردم آزادی دادم .یهودیان را آزاد گذاشتم تا مراسم خود را اجرا کنند و ...از این قبیل.این کتیبه را به عنوان سندی از نخستین اسناد مربوط به حقوق بشر در جهان معرفی کرده اند . اگر این کورش کبیر ، همان باشد که مولانا ابو الکلام آزاد، شخصیت برجسته ی فرهنگ و تحقیق در شبه قاره ی هند ، سابقا او را ذوالقرنین دانسته و ثابت کرده بودکه نشانه های کورش با نشانه های قرآن کریم در مورد ذوالقرنین کاملا مطابقت دارد، پس...

من و شما باید به عنوان دو مسلمان و دو ایرانی ، نه تنها کورش و کتیبه ی او استقبال کنیم ، بلکه به خود ببالیم که پس از کتب آسمانی ، نخستین کتیبه ی اعلام کننده حقوق بشر و بر جای مانده از تاریخ گذشته در سازمان ملل ، مربوط به یک شخصیت برجسته الهی و ایرانی است .

_در ایران هم محققین دینی ...

حدود سال 50 ، در کانون بحث و انتقاد دینی مشهد ، از شهید بزرگوار حضرت سید عبد الکریم هاشمی نژاد ، راجع به این مطلب سوال کردم. ایشان به تفصیل سخن گفت و ضمن آنکه بهره برداری های رژیم شاه از وقایع تاریخ گذشته ایران شدیدا مورد حمله قرار داد ، از نظریه ی استاد ابو الکلام آزاد یاد کرده و نظریه ی او را محققانه ، مستدل و به احتمال زیاد مطابق با حقیقت توصیف کرد."...

همن طور که می بینیم موضوع جدیدی نیست و این نوشته ها هم فکر می کنم مربوط به سال 69 باشد.

البته توجه داشته باشیم که این یک کتاب تاریخی نیست و استاد جلال رفیع هم فقط نقل قول کرده اند.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 129
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 68
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 181
  • بازدید سال : 1,584
  • بازدید کلی : 55,014