رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري تأكيد كرد: آنچه دربارهي وجود جسد كوروش در زير آرامگاه او در پاسارگاد مطرح كردم، فقط يك پيشنهاد تحقيقاتي است كه بايد تصويب شود و من اين موضوع را فقط در حد يك احتمال بيان كردم.
احمد خوشنويس مطالبي را دربارهي احتمال وجود جسد مومياييشدهي كوروش در زير آرامگاه او و لزوم بررسي اين فرضيه براي اثبات يا رد آن مطرح كرده بود، در اينباره توضيحهاي بيشتري داد.
او در گفتوگو با خبرنگار ايسنا بيان كرد: من در اينباره يك پروپوزال (پيشنهاد) تحقيقاتي را ميخواهم ارائه كنم كه اين پيشنهاد ابتدا بايد تصويب شود و اگر تصويب شود، بدون اينكه دست به چيزي بزنيم، به همان روشي كه در گفتوگوي پيشين توضيح دادم، بررسي و شناسايي را انجام خواهم داد.
خوشنويس گفت: براساس گفتوگوي پيشين، خوانندگان به اشتباه برداشت نكنند كه من به قطع و يقين گفتهام زير بناي آرامگاه، مقبرهي اصلي كوروش وجود دارد. من فقط بهعنوان يك محقق در زمينهي مرمت و معماري ايران، دغدغهي اين را داشتم كه اگر كوروش يك مقبرهي سردابي زير اين بنا داشته باشد، بايد به آن توجه كنيم. براي اينكه اين فرضيه را اثبات يا نفي كنيم، با فرستادن صوت يا امواج، بررسيهاي ژئوفيزيك را ميتوانيم انجام دهيم.
او ادامه داد: وقتي بحثي دربارهي بناي پاسارگاد مطرح ميشود، اين پرسش نيز پيش ميآيد كه كوروش در كجاي اين مقبره دفن شده است. در حالي كه تا كنون فرضيهاي كه در اينباره به اثبات رسيده باشد، وجود ندارد و هيچ كسي به قطعيت نميتواند بگويد كوروش در كدام بخش مدفون بوده است و همه، احتمالها را مطرح ميكنند. من هم يكي از اين گروهها هستم، با اين فرض كه ممكن است، آرامگاه كوروش مانند مقبرههاي مصطبهيي مصري بنا شده باشد و احتمال اينكه مقبرهي اصلي كوروش زير آن باشد، وجود دارد.
رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بيان كرد: دربارهي كوروش چهار نظريهي مختلف مطرح است؛ نخست اينكه كوروش، شخصيت تاريخي واقعي ندارد. دوم اينكه بدن كوروش مثله شده و چيزي از جسد او بهدست ايرانيان نرسيده است. سوم اينكه جسد كوروش بدون سر بهدست اقوام ايراني افتاده است و آخرين فرضيه به كشته شدن كوروش پس از مجروحيت و سه روز در بستر ماندن مربوط ميشود كه البته هيچكدام از اين فرضيهها با قطع و يقين مطرح نيستند.
او دربارهي موميايي بودن جسد كوروش نيز توضيح داد: در اين راستا من فرضيهاي را مطرح كردم مبني بر اينكه وقتي در شمال شرق ايران كوروش بهدست قوم «سكاها» كشته شد، بهدليل فاصلهي زياد تا پاسارگاد و نبودن وسايل سريع نقل و انتقال، ممكن است براي جلوگيري از متلاشي شدن، جسد كوروش را موميايي كرده باشند. البته اين موميايي به معني آنچه در مصر انجام ميشد، نيست و اين نيز فقط يك فرضيه است.
خوشنويس در پايان با اشاره به بازتابهاي متفاوت خبر منتشرشده و اينكه خود او نيز متعجب شده است، افزود: آنقدر اثبات اين مطلب ميتواند شيرين باشد كه شايد اين حساسيتها نيز به همين دليل بهوجود آمده باشند.
احمد خوشنويس مطالبي را دربارهي احتمال وجود جسد مومياييشدهي كوروش در زير آرامگاه او و لزوم بررسي اين فرضيه براي اثبات يا رد آن مطرح كرده بود، در اينباره توضيحهاي بيشتري داد.
او در گفتوگو با خبرنگار ايسنا بيان كرد: من در اينباره يك پروپوزال (پيشنهاد) تحقيقاتي را ميخواهم ارائه كنم كه اين پيشنهاد ابتدا بايد تصويب شود و اگر تصويب شود، بدون اينكه دست به چيزي بزنيم، به همان روشي كه در گفتوگوي پيشين توضيح دادم، بررسي و شناسايي را انجام خواهم داد.
خوشنويس گفت: براساس گفتوگوي پيشين، خوانندگان به اشتباه برداشت نكنند كه من به قطع و يقين گفتهام زير بناي آرامگاه، مقبرهي اصلي كوروش وجود دارد. من فقط بهعنوان يك محقق در زمينهي مرمت و معماري ايران، دغدغهي اين را داشتم كه اگر كوروش يك مقبرهي سردابي زير اين بنا داشته باشد، بايد به آن توجه كنيم. براي اينكه اين فرضيه را اثبات يا نفي كنيم، با فرستادن صوت يا امواج، بررسيهاي ژئوفيزيك را ميتوانيم انجام دهيم.
او ادامه داد: وقتي بحثي دربارهي بناي پاسارگاد مطرح ميشود، اين پرسش نيز پيش ميآيد كه كوروش در كجاي اين مقبره دفن شده است. در حالي كه تا كنون فرضيهاي كه در اينباره به اثبات رسيده باشد، وجود ندارد و هيچ كسي به قطعيت نميتواند بگويد كوروش در كدام بخش مدفون بوده است و همه، احتمالها را مطرح ميكنند. من هم يكي از اين گروهها هستم، با اين فرض كه ممكن است، آرامگاه كوروش مانند مقبرههاي مصطبهيي مصري بنا شده باشد و احتمال اينكه مقبرهي اصلي كوروش زير آن باشد، وجود دارد.
رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بيان كرد: دربارهي كوروش چهار نظريهي مختلف مطرح است؛ نخست اينكه كوروش، شخصيت تاريخي واقعي ندارد. دوم اينكه بدن كوروش مثله شده و چيزي از جسد او بهدست ايرانيان نرسيده است. سوم اينكه جسد كوروش بدون سر بهدست اقوام ايراني افتاده است و آخرين فرضيه به كشته شدن كوروش پس از مجروحيت و سه روز در بستر ماندن مربوط ميشود كه البته هيچكدام از اين فرضيهها با قطع و يقين مطرح نيستند.
او دربارهي موميايي بودن جسد كوروش نيز توضيح داد: در اين راستا من فرضيهاي را مطرح كردم مبني بر اينكه وقتي در شمال شرق ايران كوروش بهدست قوم «سكاها» كشته شد، بهدليل فاصلهي زياد تا پاسارگاد و نبودن وسايل سريع نقل و انتقال، ممكن است براي جلوگيري از متلاشي شدن، جسد كوروش را موميايي كرده باشند. البته اين موميايي به معني آنچه در مصر انجام ميشد، نيست و اين نيز فقط يك فرضيه است.
خوشنويس در پايان با اشاره به بازتابهاي متفاوت خبر منتشرشده و اينكه خود او نيز متعجب شده است، افزود: آنقدر اثبات اين مطلب ميتواند شيرين باشد كه شايد اين حساسيتها نيز به همين دليل بهوجود آمده باشند.
او با اشاره به اينكه من در وهلهي نخست از گروهي كه در تخت جمشيد هستند و فعاليت ميكنند، حمايت ميكنم، اظهار كرد: براي شهر استخر (در مجموعهي تخت جمشيد) برنامهي كاوش داريم. با ايتالياييها صحبت كردهام و اميدوارم شهر استخر را بهعنوان يك مجموعهي جديد در يكي دو سال آينده به مردم ايران تقديم كنم.
او در اينباره توضيح داد: معتقدم مقبرهي كوروش يك نوع مقبرهي مصطبهيي (پلهپلهيي) مصري است. در اين نوع از آرامگاهها، يك آرامگاه كاذب وجود دارد كه داخل آن چيزي نيست؛ اما اصل مقبره در سردابي زير زمين واقع شده است. همچنين وصيتنامهاي كه از كوروش نقل شده، مبني بر اينكه از همراهانش ميخواهد او را در خاك ايران دفن كنند، اين فرضيه را قويتر ميكند و نشان ميدهد كه كوروش نميتوانسته در ساختماني كه دور آن سنگ است، قرار گرفته باشد. در واقع، چيزي شبيه همان مقبرهي مصطبهيي بايد زير زمين وجود داشته باشد.
وي يادآوري كرد: علاوه بر اين، شيب قسمت فوقاني مقبرهي كوروش، كپي از نوع مقبرهسازيهاي ايران در زمانهاي گذشته است. به اين ترتيب كه آرياييها در طول مهاجرت خود از كنار درياي مازندران به سمت پايين، مقبرهها را بهصورت خرپشتهيي (با تكيهي دو سنگ به هم) ميساختند كه مانند همين مدل بالاي مقبرهي كوروش وجود دارد.
او با بيان اينكه يك فرضيه ميگويد آرامگاه كوروش يك مقبرهي كاذب دارد كه داخل آن چيزي نيست و مقبرهي اصلي ممكن است زير زمين باشد، گفت: يك فرضيهي ديگري نيز وجود دارد و آن اين است كه اگر كوروش به دست قوم «هون» كشته شده باشد و قرار بوده است، جسد او از منطقهاي بسيار دور به پاسارگاد برسد، حتما پوسيده ميشد. بنابراين احتمال اينكه اين بدن موميايي شده و مانند پادشاههاي مصري زير سردابي قرار گرفته باشد، وجود دارد.
خوشنويس ادامه داد: با تمام اين توضيحها تصور ميكنم اگر احيانا جسدي از كوروش وجود داشته باشد، ممكن است در سردابهاي زير اين مقبره و حدود 35 متري عمق زمين باشد كه اين را بايد با دستگاههاي فني يا صوت شناسايي كرد. اگر چنين چيزي وجود داشته باشد، معتقدم بهعنوان يك ايراني و يك حافظ ميراث فرهنگي بايد نسبت به حفظ آن اقدام كنيم و پيش از اينكه نگران رطوبتكشي سقف و سنگهاي بيرون آرامگاه باشيم، بايد از وجود چنين مجموعهاي در زير آن مطمئن شويم.
وي تأكيد كرد: تلاش ميكنم، پيش از كاوش با كمك متخصصان از وسايل فني براي شناسايي چنين مجموعهاي استفاده كنيم.
او در پاسخ به اينكه براساس گفتههاي شما، آيا قبول داريد بهدليل وجود سد سيوند ممكن است رطوبت در اين محل به آرامگاه كوروش آسيب برساند؟ گفت: چرا نه؟ ممكن است. ما بايد از آثار تاريخي در برابر تمام عناصر فرسايشي مانند آلودگيهاي كارخانه و صوت ناشي از شكست معادن يا گذر ريل قطار حفاظت كنيم. البته دربارهي رطوبت هنوز چيزي ديده نشده و گزارش خاصي ارائه نشده است.
رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در پايان اضافه كرد: در دورهاي كه قوم پارس در پاسارگاد استقرار داشت، اين منطقه سرسبز بود و تمام باغ پاسارگاد و باغي كه روبهروي كاخ كوروش بود نيز سرسبز و مصفا بود. اگر روزي بخواهيم آنچه را كه در پاسارگاد بوده، براي مردم تصوير و باغ تاريخي آن را احيا كنيم، اين رطوبت بهعنوان مشكل نخواهد بود، زيرا مشكل اساسي ما اين است كه چطور با اين رطوبتها مراقب ساختمانها باشيم.