loading...
دریای همیشه پارس
فرزند کوروش بازدید : 215 شنبه 16 مهر 1390 نظرات (0)
پیش از این در مقاله ای با عنوان تولد و کودکی کوروش بزرگ، مختصری درباره چگونگی تولد و کودکی او تا بازگشتش به پارس و نبردها مطالبی نوشتم.

البته این مقاله ادامه ای بر مقاله قبلی نیست و تنها شناخت بهتر یکی از بزرگترین شخصیت های جهان است. تمام مطالب را به همراه مستند آنها آورده ام. همه از کتابهای تاریخی و معتبری گرفته شده که مورخان آن همه خاور شناسان و ایران شناسانی بوده اند که سالها به مطالعه و تحقیق درباره این شخصیت تاریخی پرداخته اند.(البته صحبت و مطلب درباره کوروش زیاد است و من فقط اینجا به چند خط از هر کتاب اکتفا می کنم.).

هرودوت می گوید:

"در کـودکی بـا ایـن کــه از هـوش و زکـاوت بـالایی بـرخـوردار بود اما در طــرز

صحبتش نـشانـی از خـودخـواهـی و غـــرور دیــده نـمی شد. بـلکه کـلامش

حـــاکـی از نـوعـی سـادگی و بـی آلایـشی و مــهر و مـحبــت بــود. بـدیـــن

جهت هـمه دوستش داشتند ."(تاریخها .هرودوت)

" در جـوانـــی بـــه هنـگــام تمریـن هـــــای ورزشی از قبیــل ســوار کــاری و

تیـــرانــدازی، بـــرای ایـن که رقیبـان خود را ناراحت نکند او مسابقه را انتخـاب

نمی کرد چرا که از همه قوی تر بود و می دانست حتما برنده خواهد شد بلکه تمرین هایی را انتخاب می کرد که در آنها خود را ضعیف تر از رقیبانش می دانست ...اما از قضا در همه آنها نیز برنده می شد. در 20 سالگی سر آمد همه جوانان بود ودر میان آنان با تلاش و کوشش در همه تمرین ها و ثبات و پایداری و با احترام گذاشتن به سالخوردگان و با فرمان بریش از استادان انگشت نما گردید."(تاریخها. هرودوت)

در سرودها و ترانه هایی که تا صد سال بعد از کوروش هم خوانده می شد و گزنفون ما را از مضمون آنها با خبر می کند خصال عالی و زیبارویی کوروش و خلق شریف و با رافت وی و دانش دوستی و بلند پروازی هایش یاد می شده است......

"کوروش در ذهن آدمیان نه تنها خاطره یک سلطان بسیار بـــزرگ و مقتدر ،بلکه یاد یک پادشاه خوب و عادل را بر جا گذاشته. او در میان رعایای خود و حتی در میان کسانی که میهن آنها به امپراتوری او ضمیمه شده است وجهه خیلی خوبی دارد.بارها و بارها در مناطقی که تقریبا بدون جنگ و خونریزی به تصرف می آورد همیشه به عنوان یک منجی آزادی بخش از وی استقبال به عمل آمده."
"کوروش براستی یکی ازشریفترین چهره های عهد باستان است.که همه به طیب خاطر او را "پدر ملت "می نامیدند"(ر.شوبرت)

"کوروش هیچ گاه نمی خواست خود را به صورت یک سلطان بی رحم و ظالم نشان دهد و همیشه در طول جنگ هایش می خواست که پیروزی با کمترین کشت و کشتار بدست آید.او هیچ گاه آن احساس لذت بردن از مرگ حریفان و از کشتن کسانی را که اغلب در هم شانان خود دیده بود نداشت و عاری از هوس اختراع شکنجه های عجیب و شیوه های تازه کشتن بود. او دستخوش چنین وهم و گمانی نیست که ماموریت یافته باشد ملت ها را بی امان نیست و نابود کند. و یا آنها را بصورت برده ای در آورد که منحصرا برای خدمت به نژادی به خیال خودش برتر و اصیل تر اختصاص یافته اند. او به اعتقادات مذهبی بیگانگان احترام می گذاردو قضیه خدایان رانده شده از بابل کافی برای اثبات این مدعی است. "(کوروش کبیر.شاندور).

"اسکندر، کوروش را مردی بزرگ دانسته و او را به عنوان یک انسان شریف ستایش می کرد و بارها از او به نیکی یاد می کرد."(پسر ایرانی.)

"قرن او که به راستی باید قرن کوروش نامید گواهی روشن بر ارج و قدر انسانی ،بر ترقی و تحول اجتماعی و بر یک سبک اداره منظم و عادلانه است.هنر و فنون در دوران او از محیط خفقان آوری که در آن هر آفرینشی اگر به خاطر خدایان نباشد بی ارزش است در می آید.زندگی اقتصادی یک مملکت هیچ وقت به این راحتی و شکوفایی نبوده است."(کوروش کبیر.شاندور)

"فراوانی بی سابقه ای، ثبات نظام حاکم و محبوبیت آن را تامین می کرد.تنها نظامی که برای نگهداری تشکیلات اداری خود و کمک کردن به تعمیر معابد و اجرای مراسم مذهبی نیازی به وصول مالیات نداشتند. اصولا پارسیان هیچ گونه مالیاتی نمی پرداختند."(تاریخ ها.هرودوت)

"ما می دانیم که کوروش مورد اطاعت دورترین ملت ها بود چه آنها که فقط چند روز راه با او فاصله داشتند و چه آنها که به قدر ماه ها راه از او دور بوده اند و حتی ملت هایی که هیچ گاه او را ندیده بودند. همه بی آنکه مجبور باشند خود را به زیر سایه قدرت او می دیدند."(کوروش نامه.گزنفون)

"کوروش با همه علاقه و اعتقادی که به اهورا مزدا داشت هیچ گاه درصدد بر نیامد که او را به ملت های مختلفی که امپراتوری او را تشکیل می دادند و افکار و اعتقادات آنها هیچ گونه مطابقتی با پارسیان نداشت تحمیل کند. او به همه ادیان احترام می گذاشت." (کوروش پادشاه ایران.امیو آ)

تورات از کوروش که فتح بابل بدست او نقطه عطفی در تاریخ قوم یهود است با عظمت و معنویت بسیار یاد می کند:"و خداوند درباره کوروش می گوید که او شبان من است و تمامی مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید و درباره اورشلیم می گوید بنا خواهد شد و درباره هیکل که بنیاد تو نهاده خواهد گشت."(اشعیا نبی.باب 44.فقره 28) "

به غیر از کتیبه های نبونید در بابل که درست کرداری کوروش و رفتار انسانی او را پس از تصرف بابل بیان کرده وسندی تاریخی است "در معبد ایستار واقع در شهر اوروک(در نیمه راه بغداد و بصره)لوحه هایی بدست آمد و حمیت و مردانگی او را بر ما پیش از پیش روشن ساخت. چرا که عامل بازسازی این معبد کسی جز کوروش نیست و نامش اینچنین بر یکی از این لوح ها آمده است: کوروش پادشاه کشورها از اژیل(بابل)تا ازیلا(در پورسیا) را دوست می دارد."(ژی یوردان)در شهر اور نیز که معابدش معروف است آجرهایی کشف شده که نام کوروش بر آنها ثبت شده است(سر لئونارد وله ی)

حال آیا کوروش همان ذوالقرنینی است که در قرآن از او نام برده شده است؟

استاد علامه طباطبایی می گوید:"اگر ذوالقرنین قرآن مردی مومن به خدا و به دین توحید بوده است کوروش نیز این چنین بوده است و اگر ذوالقرنین پادشاهی عادل و رعیت پرور بوده کوروش نیز چنین بود. اگر او نسبت به ستمگران و دشمنان مردی سیاستمدار بوده او نیز بود اگر دین،عقل،فضایل اخلاقی و ثروت و شوکت داشت کوروش هم داشت. همان طور که قرآن فرموده کوروش نیز سفری به سوی مغرب کرد بر لیدی و پیرامون آن مسلط شد بار دیگر به سوی مشرق سفرکرد آنجا مردمی دید صحرا نشین و وحشی که در بیابان زندگی می کردند به آنها کمک کرد سدی ساخت در مقابل قبیله و قومی که آنها را آزار می دادند. در تنگه داریال میان کوه های قفقاز و نزدیک به شهر تفلیس."(تفسیر المیزان.علامه طباطبایی)

ابوالکلام آزاد نیز چنین نظری دارد چرا که تمام ویژگی های اخلاقی و همچنین مسیر لشگرکشی ها و سفرهای کوروش با آن چه در قرآن آمده است را یکسان می داند. استاد محمد تقی شریعتی نیز با این نظریه کاملا موافق بوده اند.

درباره روزهای پایانی عمرش نیز آمده است:

"در عالم رویا شبحی او را مخاطب ساخته و گفت:"ای کوروش خود را آماده ساز زیرا به زودی به ملکوت پرواز خواهی کرد."کوروش سراسیمه برخواست و سپس قربانی های فراوان فراهم کرد و به قله ای که نزد پارسیان مقدس است رفت و روی نیاز به در گاه خداوند برد و گفت:"یگانه استدعایم از درگاه شما این است که روزگار زن و فرزندان و دوستان و میهنم را گرامی و سعادتمند گردانید و دیگر اینکه عمرم را شرافتمندانه به پایان برم."(کوروش نامه. گزنفون)

در هر حال:

"کوروش موعود رویاها بود و فرستاده ایزدی و تا پایان عمر در هدایت رویا و غیب باقی ماند تا سر انجام خود به رویا و اسطوره پیوست.چه او را یک پادشاه ایرانی بدانیم چه یک موعود بنی اسراییل و یا یک حکیم اخلاقی ،نمی توانیم معنویتی را که در شخصیت او بوده است یکسره افسانه بپنداریم."(کوروش کبیر. شاندور)
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 129
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 71
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 99
  • بازدید ماه : 184
  • بازدید سال : 1,587
  • بازدید کلی : 55,017