loading...
دریای همیشه پارس
فرزند کوروش بازدید : 207 دوشنبه 04 مهر 1390 نظرات (1)
این گفتار مختصر گنجایش شمارش و احصاء همه ی اقوام ایرانی و غیره را ندارد ، بلکه در این مقاله معروفترین اقوام ایرانی بطور فشرده فهرست خواهد شد.

الف) قوم فارس

ارباب لغت و فرهنگ نامه ها در باره ی واژه ی فارس می گویند : ( فارس به کسانی اطلاق می گردد که از مردم ایران بوده ، زبان فارسی بدانند ) . فارس از اقوام پارسه هستند ، هخامنشیان و ساسانیان که از پادشاهان ایران محسوب می شوند ، از آن قوم اند . شماری از محققان ، فارس را در مقابل ترک قرار دادند علت این موضوع در خلال این گفتار روشن خواهد شد . منطقه ی فارس تقریبا از یازده قرن پیش از میلاد ، محل سکونت شجاع ترین و رشید ترین طوایف آریایی موسوم به پارس است ، به همین دلیل آن منطقه را پارس گفته اند ، در این سرزمین کهن آثار تمدن سه هزار ساله وجود دارد

ب ) قوم بلوچ

این قوم ، دلیر شجاع و صحرا نشین توصیف شده اند . قوم بلوچ ساکن بلوچستا ن اند ، این قوم همچنان اصیل باقی مانده و طوایف خارجی کمتر در ان نفوذ کرده اند ، بلوچها همواره در برابر بیگانگان سر سختانه مقاومت و پایداری نمودند ، آنان دارای لهجه ی ویژه می باشند که به لهجه بلوچی معروف است .

ت) قوم ترک

این قوم نخستین بار در قرن ششم میلادی دیده شده است ، اینان در این قرن ، دولتی تاسیس کردند که از مغولستان و سر حد شمالی چین تا در یای سیاه امتداد داشت . سلسله های ترک که در ایران در دوره ی اسلامی حکومت را به دست گرفتند ، غزنویان ، سلجوقیان و خوارزمشاهیان بودند . شایان ذکر است که بین قوم ترک و آذری ، تفاوت به چشم می خورد آذری یکی از لهجه های ایرانی است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد .

ث) قوم گیل و گیلک

گیل در گذشته به بخش کوهستانی دیلم اطلاق می شد و مردمان آن دیار را دیلمان می گفتند . این مردم امروزه در استانی موسوم به گیلان که در جنوب در یای خزر واقع است زندگی می کنند . زبان این قوم گیلکی نامیده می شود .

پ) قوم عرب

قوم عرب یا تازی از نژاد سام اند و به انان قوم سامی هم می گویند ، این قوم در گذشته ساکن شبه جزیره ی عربستان بوده که در جنوب غربی آسیا قرار دارد اعراب پس از ظهور اسلام و گسترش آن به ایران پا به این کشور گذاردند

س) قوم لر

این قوم از اقوام چادر نشین ایران است که همواره در کوهستانها زندگی می کنند . قوم لر در جنوب غربی ایران اقامت دارند و اکنون پراکنده شده اند و در حال حاضر استانی به نام این قوم نجیب ایرانی موسوم به لرستان وجود دارد . اینان در درون خویش به طوایف گوناگونی تقسیم می شوند ، زندگی لرها کوچ نشینی از ییلاق به قشلاق و بالعکس است .

ش) قوم کرد

قوم کرد نژادی با سابقه اند ، اما خاستگاه این قوم دقیقا روشن نیست و صاحبنظران در باره ی منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدی دارند . در مورد نژاد آنان نیز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده ای نژاد آنان را تورانی و سامی می خوانند ، گروهی آنان را از نژاد آریایی و ایرانی اصیل می دانند . شماری از عوامل سیاسی و تاریخی این قوم را متفرقه و پراکنده ساخته که هم اکنون در چند کشور که مهمترین آن ایران ، ترکیه و عراق است زندگی می کنند . شواهد تاریخی و فرهنگی و نیز آداب و رسوم این قوم نشان می دهد که آنان از اقوام با سابقه و اصیل ایران به شمار می روند .

زبان و لهجه های ایرانی

در این بخش از گفتار ، زبان و لهجه های ایرانی رایج در ادوار گوناگون تاریخ ایران بررسی می شود . زبان فارسی همواره مانند ماه آسمان بوده و سایر زبانها و لهجه ها بسان قمرها در کنار آن درخشیده اند . زبانها و لهجه های ایرانی که به مرور زمان تحول و تکامل یافتند را می تواند به دسته های زیر تقسیم کرد : زبانهای ایرانی کهن ، زبانهای ایرانی میانه ، زبانهای ایرانی کنونی . زبان های ایرانی کهن و میانه ، امروزه اصلا رایج نیستند و تنها بر اساس مدارکی که از انها بجا مانده است شناخته می شوند . یکی از زبان های بسیار کهن ایرانی زبان ( مادی ) است .

این زبان به سلسله ی شاهان مادی و مردم مغرب و مراکز تعلق داشته است . تنها شواهد و مدارکی که منبع اطلاعاتی محققان نسبت به این زبان است ، جملات و عباراتی است که در کتیبه های شاهان هخامنشی که جانشین شاهان ماد بودند ، به جا مانده است .

زبان اوستایی نیز در شمار زبان های کهن ایران قرار دارد . این زبان متعلق به یکی زبان از نواحی شرق و شمال شرقی ایران بوده است .

کتب مقدس ودینی اوستا در ادوار مختلف بدین زبان تالیف شده است . خطی که کتاب اوستا به وسیله ی آن نوشته شد ، به خط اوستایی معروف است و این خط در اواخر دولت ساسانی از خط پهلوی استخراج و تکمیل گردیده است ، از سوی دیگر معلوم نیست که این زبان از چه زمانی از رواج افتاده است . تنها اثر این زبان ، کتاب مقدس زرتشتیان است . گفته می شود که تمام آثاری که از زبان فارسی باستان در دست است ، به خط میخی نوشته شده است . زبان قوم پارت ، پارت از اقوام شمال شرقی ایران است زبان پارتی در عهد اشکانیان رواج داشته است . آثاری که از این زبان بر جای ماند یا به خط پارتی و یا به خط مانوی . زبان شناسان زبان های ایرانی را بر حسب شباهت صوتی ، دستوری و لغوی به دو دسته اساسی تقسیم می کنند . نخست دسته ی غربی و دوم دسته ی شرقی زبان های فارسی باستان ،مادی ، فارسی (پهلوی ) پارتی و فارسی کنونی به دسته ی غربی تعلق دارند . زبانهای سغدی ،سکایی و خوارزمی به دسته شرقی تعلق دارند. این تقسیم بندی در زبان ها و گویش های امروزی ایران نیز کاربرد دارد .

بدین معنی که فارسی ، کردی ،لری ، بلوچی و لهجه های سواحل جنوبی دریای خزر و نیز گویش های مرکزی و جنوبی ایران ، به دسته ی عربی تعلق دارند . با این مقدمه مباحث زبانهای ایرانی میانه آغاز می گردد.

فارسی میان

این زبان که صورت میانه ی فارسی باستان و فارسی کنونی است ، در دوران ساسانیان زبان رسمی ایران بوده است . آثاری که از این زبان باقی مانده عبارت است از کتیبه های دوره ی ساسانی ، کتا ب ها ی پهلوی ، عباراتی که بر سکه ، مهر ،نگین و ظروف نوشته شده است .

ادبیات پیش از اسلام ایران با آثار زبان پهلوی متجلی است ، این آثار برخی در دوره ی ساسانی و شماری در حدود قرن سوم هجری تدوین شده است . فارسی کنونی دنباله ی زبان پهلوی است ، اما شمار زیادی از لغات پارتی از زمان اشکانیان ، درفارسی میانه در پهلوی و در نتیجه فارسی کنونی راه یافته است . قبل از آنکه به موضوع خط زبان فارسی پرداخته شود ، مبحث سوم یعنی گویش ها ، لهجه ها و زبان های کنونی ایران یکی پس از دیگری بطور فشرده از نظر می گذرد . لهجه ها و زبان های ایرانی که امروزه متداول می باشد و از قفقاز تا فلات پامیر و از عمان تا آسیای مرکزی با آن سخن می گویند . از تنوع و تکثر فراوان برخوردار است ، اما زبان فارسی به دلیل ادبیات پردامنه و اعتبار تاریخی و نفوذ آن در سایر زبان ها و لهجه های ایرانی و نیز به سبب تا ثیر آن در چند زبان غیر ایرانی مانند ترکی ، وارد شده ، اهمیت خاص و قابل توجهی در منطقه یافته است .

1-زبان آسي

این زبان در بخشی از نواحی کوهستانی قفقاز مرکزی رایج می باشد ، زبان آس ها با زبان سغدی وخوارزمی ارتباط نزدیک دارد ، زبان شناسان معتقدند زبان فارسی در زبان آسی تقریبا نفوذ نیافته است .

2- یغنوبی

این زبان میراث و باز مانده ی یکی از لهجه های سغدی به شمار می رود ، این زبان همچون دیگر لهجه های ایرانی بسیاری از لغات فارسی و عربی خویش را اقتباس و به عاریه گرفته است .


3- پشتو

این زبان زبان محلی مردم افغانستان است . زبان فارسی و عربی آن را تحت تاثیر قرار داده ، در آن نفوذ یافته اند ، زبان پشتو امروزه در افغانستان بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است . این زبان بسیاری از خصوصیات و ویژگی زبان های ایرانی را حفظ کرده است .

4- بلوچی

زبان بلوچی در قسمتی از بلوچستان و همچنین در بعضی از نواحی ترکمنستان رایج است . بلوچی را زبان شناسان از گروه شمالی زبا ن های غربی ایران می دانند . زبان بلوچی علاوه بر واژه های فارسی بعضی از لغات سندی را نیز اقتباس کرده است . این زبان لهجه های گو ناگون و متنوعی دارد که مهمترین آنها بلوچی غربی و بلوچی شرقی است .


5- سغدی

این زبان در کشور سغد که سمرقند و بخارا مرکز آن بوده رایج بوده است . زمانی زبان سغدی زبان بین المللی آسیای مرکزی به شمار می رفت . زبان سغدی تا قرن پنجم هجری در نواحی خود در کنار فارسی رواج داشت .

6- سکایی (ختنی)

زبان یکی از اقوام سکایی مشرق است ، که زمانی بر ختن حکومت داشتند . این زبان هنگام حکومت آنان در آن دیار رایج گردید .

7- خوارزمی :
این زبان تا قرن هشتم هجری رایج بوده است ، خوارزمیان با این زبان سخن می گفتند . بعدها این زبان جای خود را به زبان فارسی و ترکی داده است .

8- گیلکی

سواحل دریای خزر لهجه های گوناگون و متنوعی دارد که گیلکی ،مازندرانی و طالشی از آن جمله است . لهجه های مازندرانی و گیلکی ادبیات محلی قابل ملاحضه ای دارند . لهجه ی مازندرانی صاحب آثار معتبری بوده متاسفانه بیشتر آن از میان رفته است .

9- کردی

زبان کردی که مردم نواحی غربی و شمال غرب و جنوب غربی و طوایفی در شمال و مشرق ایران و گروهی از مردم در ترکیه ، عراق ، سوریه و قفقاز با آن تکلم می کنند ، بدون شک از زبان های هند و ایرانی و یکی از شاخه های فارسی باستان است . از ویژه گی ها و مشخصات برجسته ی این زبان ، سلاست و روانی و عدم اختلاط زیاد با زبان های غیر ایرانی است . ولی براثر قرابت ونزدیکی و ارتباط با ترک ها و عرب ها شماری از لغات ترکی و عربی در آن رخنه کرده است . در باره ی زبان کردی پرسشی وجود دارد که پاسخ گفتن به آن اندکی دشوار است و آن اینکه چرا زبان کردی دارای شعب و گویش های گوناگون و متعدد است . برخی از محققان و مورخان گفتند که زبان کردی چون از از پشتوانه ی معتبری از کتب علمی و ادبی و تاریخی برخوردار نبوده است بدین شکل در زمان طولانی دچار تغییرات است . زبان کردی لهجه های زیادی دارد . مانند مکری ، سلیمانیه ای ، سنندجی ، کرمانشاهی ، بایزیدی ، زندی ، زازای ، لولو ، عونیکی ، محمودی ، شیروانی ، اردلانی ،سورانی ، چکوانی ، عبدوئی ، پسانی ، اورامی و دروزکی . این زبان مانند زبان فارسی و برخلاف زبان بلوچی و پشتو در طول زمان دچار تغیرات فراوانی شده است .

10- لری

یکی از لهجه های ایرانی لری است که کم و بیش از ادبیات برخوردار است .

11- آذری
نام زبان قدیم ساکنان آذربایجان است . اذری یکی از لهجه های ایرانی محسوب می شود . اکنون نیز در بعضی از قرا و روستا های آن استان با ان تکلم می کنند . علاوه براین قسمتی از قفقاز هم با آن سخن می گویند . گفته می شود ترکان عثمانی و به دلیل آنان گروهی از خاور شناسان ، ( آذری ) را به لهجه ی ترکی معمول و متعارف در آذربایجان اطلاق کرده اند . زبان آذری آذربایجان ایران ، کشور آذربایجان امروز با ترکی غربی قرابت و نزدیکی دارد . همین لهجه و زبان نیز به مرور زمان تحت تاثیر لغات و دستور زبان فارسی قرار گرفته است

12- فارسی

همان گونه که اشاره شد زبان فارسی کنونی دنباله ی زبان فارسی میانه (پهلوی ) و فارسی باستان است . زبان فارسی از قوم پارس سرچشمه می گیرد . گذر زمانی زبان رسمی و ادبی ایران بوده است . ظهور دین اسلام ، تحول مهمی در عرصه های مختلف اجتماعی بر جای گذارده است ، که زبان رسمی ایران نیز از آن مستثنی نبوده است . فارسی پس از اسلام با خط عربی نوشته شد ، در حالی که قبل از آن با خط پهلوی به نگارش در آمد . زبان فارسی در قواعد دستوری نیز دنباله ی فارسی میانه است و با آن تفاوت چندانی ندارد . زبان فارسی از میان زبان های جدید ایرانی تنها زبانی است که ادبیات وسیع و طراز اول به وجود آورد و نیز در همه ی لهجه های ایرانی تاثیر قوی گذارده است گفته می شود در مدت دو هزارو ششصد سال تا کنون چهار زبان عمده در ایران متداول بوده و از هر چهار زبان آن آثاری بر جای مانده است ( زبان اوستا ) ، (پارسی باستان ) ، ( پهلوی ) و ( زبان دری ) یا فارسی امروز . از قرن سوم و چهارم به بعد ، یعنی پس از تشکیل دربارهای مشرق در عهد اسلامی ، زبان فارسی به صورت رسمی در آمد . و اسامی مختلفی هم بر آن نهادند ، مانند : دری ، پارسی و فارسی . این زبان چون جنبه ی در باری و اداری یافت ، زبان شعر و نثر آن نواحی شد و اندک ، اندک شاعران و نویسندگان با این زبان به شاعری و نویسندگی مشغول شدند ، و چندی نگذشت که استادان مسلمی مانند رودکی ، دقیقی ، فردوسی و کسائی ظهور کردند ، و با این لهجه آثار گرانبهایی خلق کردند و کتابهای گران سنگی منتشر ساختند . پس از رسمیت یافتن این لهجه شاعران و نویسندگان نواحی دیگر ایران نیز از آن بهره جسته اند . شایان ذکر است لهجه ی " دری " پس از آنکه به عنوان زبان و لهجه ی، رسمی سیاسی و ادبی در همه جای ایران انتشار یافت بر همان وضع اصلی و ابتدایی خود باقی نماند . و شعرای نواحی مرکز و مغرب و شمال و جنوب ایران هر یک مقداری از مفردات و ترکیبات لهجه های محلی و منطقه ای خویش را در ان امیختند و از سوی دیگر زبان عربی هم در ان به همین نحو تا ثیر گذاشت .

تعامل و خدمات متقابل فارسی و عربی برخی از متفکران معتقدند : (تاثیر زبان عربی بر فارسی و تلاش اندیشمندان ایرانی در گسترش ادبیات و فرهنگ و زبان عربی موجب گردید ، تا زبان فارسی به ان مرحله ای از شایستگی که سزاوار ان بوده است دست نیازد ) . اکنون مناسب به نظر می رسد . ابعاد مختلف این بحث از زاویه های گو ناگون مورد بررسی قرار گیرد .فارسی در گذشته با خط پهلوی نوشته می شد ، اما هنگامی که دین اسلام گسترش یافت و ایرانیان آن را پذیرفتند در وهله ی اول خط زبان فارسی را دگرگون ساختند . لازم است ابتدا علل و عوامل این دگرگونی ارزیابی شود : خط پهلوی صعوبت و دشواری بسیاری داشت ، و از سوی دیگر نقص فراوان در ان وجود داشت این دو عامل موجب گردید که خط پهلوی به سرعت فراموش گردد و به جای ان خط عربی رسمیت یابد . البته خط عربی هم خالی از نقص و مشکلات نبود ، اما خط عربی با همه ی نقص ها و مشکلاتی که داشت ، برای فارسی زبا نان ایران بمراتب از خط پهلوی آسان تر بود . هیچ گاه عربی در ایران مانند یک زبان عمومی و رسمی رایج نبوده ، به هیچ وجه بر لهجه های عمومی و ادبی ایران شکست وارد نساخت . به عبارت رساتر از میان همه ی ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان و فرهنگ خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ، ملت سخت کوش ایران است . ایرانیان تا جایی که لازم بود زبان خود را حفظ کردند ، آن را در زبان عربی محو نساختند سوال این است که پذیرفتن اسلام مگر انسان را ملزم می کند که زبان مادری خود را کنار بگذارد و به عربی سخن بگوید ؟ در قر ان و روایات و قوانین اسلام کی و کجا چنین چیزی را می توان یافت ؟ در اسلام اصلا مساله ی زبان مطرح نیست ، تا اینکه احیای زبان فارسی به خاطر مبارزه با اسلام یا بد بینی به زبان عربی تلقی شود عربی چون زبان دین و قر ان بود ، همین امر ایرانیان را بر ان داشت تا در احیای لغت عربی و قواعد ان مجدانه ، بکوشند به گونه ای که اعراب به اندازه ی ایرانیان به زبان عربی خدمت نکردند . اگر اشخاص و افراد برجسته برای این زبان احترام افزونتری نسبت به زبان مادری خود قایل بودند بدین علت بود که این زبان متعلق و وابسته به دین است ، نه به یک قوم معین و به همین دلیل احترام و علاقه مندی به ان را توهین به ملت و ملیت خود تلقی نمی کردند . احساس افراد ملل غیر عرب این بود و بس مولوی زبان عربی را زبان دین و زبان مادری را زبان ملت تلقی می کند و می گوید : پارسی گو گر چه تازی خوشتر است عشق را خود صد زبان دیگر است نا گفته پیداست که مولوی زبان عربی را بر فارسی که زبان مادری اوست ترجیح داده است چرا ؟ به این دلیل که زبان عربی زبان دین است . توجه و نگاه ایرانیان به زبان فارسی به عنوان ضدیت با اسلام یا عرب نبوده است و اینان زبان عربی را زبان بیگانه نمی پنداشتند ، بلکه انها زبان عربی را زبان اسلام می دانستند ، چون اسلام متعلق به همه است ، زبان عربی را نیز چنین می پندارند و نگاه انان به زبان عربی نگاه قومی نیست ، اما زبان های دیگر مانند فارسی،ترکی ،انگلیسی ، فرانسوی ، و آلمانی زبان یک قوم و ملت است . اما علاقه ی مسلمانان به زبان عربی صرفا به این جهت است که زبان یک کتاب بزرگ است ، به نام قر ان و هر چه قواعد و دستور ا ین زبان به رشته ی تحریر در امده برای قرآن بوده است نه برای زبان یک قوم حافظ در غزل معروف خویش می گوید :

اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است

زبان خوش و لکن دهان پر از عربی است

بنابراین ، اسلام توجه به ملت یا قوم مخصوص ندارد تا بخواهد زبان و ادب انها را به رسمیت شناخته ، و یا از رسمیت بیندازد .

اما در احادیث دیده می شود که رهبران آیین اسلام به زبان سایر ملل – از جمله فارسی – احترام گذاشته و با خوش رویی بر آن برخورد کرده اند . مسعودی در ( التنبیه و الا شراف ) نقل می کند . زید بن ثابت به دستور پیامبر (ص) زبان های فارسی ، رومی ، قبطی و حبشی را آموخت و سمت مترجمی پیامبر را داشت . مضافا بر این در توابع آمده که حضرت امیر (ع) گاهی به زبان فارسی تکلم می فرمودند . شماری از صاحبنظران بر این باورند که دین یا زبان فارسی نیرو بخشید . بزرگترین فرق میان این دوره همین است . این انفاق موجب گردید فارسی نوین از نظر ادبیات نیرو گرفته و جهانگیر گردد ، این برتری را در زبان پهلوی نمی توان یافت . پس از فتوحات و پیروزی و توسعه ی حکومت خلفا و ایجاد تمدن اسلامی بر موفقیت زبان عربی افزوده شد و این زبان فراگیر شد و زبا ن رسمی مسلمانان قلمداد گردید . از این رهگذر ادیبان و دانشمندان ایران تالیفات و مصنفات گران سنگ خویش را بیشتر به این زبان تالیف می کردند ، چنانکه پیداست ادب ، تاریخ ، طب ، ریاضی و نجوم همه و همه به زبان عربی تحریر شده است . ممکن است کسی بپرسد که چرا زبان دین عربی است ؟ البته این سوا ل و پاسخ در این گفتار کوتاه و مختصر نمی گنجد . اما به طور اجمالی می توان گفت : زبان عربی مزایا و برجستگی هایی دارد که دیگر زبان ها ندارند . این زبان با توجه به کثرت و زیادی ضمایر ، تفاوت ضمایر ، تثنیه ، مفرد ، جمع و تفاوت صیغه های مذکر و مونث داشتن انواع گوناگون جمع ، نظیر جمع قلعه ، جمع کثرت ، جمع صحیح و نیز داشتن کنایات و استعاره های فراوان و بالا خره تفاوت معنای یک لفظ در قبایل مختلف ، از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ است ، بدون آنکه از الهام گویی و نارسایی برخوردار بوده باشد . در خاتمه توجه خوانندگان محترم به اصل 16 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جلب می شود که زبان عربی را در کنار فارسی قرار داده ، مانند اصل پانزده و استدلال مناسبی نیز برای آن اورده است ، بدین شرح : (از آنجا که زبان قر ان و علوم و معارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملا با ان آمیخته است ، این زبان باید پس از دوره ی ابتدایی تا پایان دوره ی متوسطه در همه ی کلاس ها و در همه ی رشته ها تدریس شود ) .
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 129
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 118
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 146
  • بازدید ماه : 231
  • بازدید سال : 1,634
  • بازدید کلی : 55,064